بلندخوانی داستانک یکم آواورزی، محمودآباد، آبان 96

در روز سه‌شنبه آموزش آواورزی را داشتیم، به یک بخش جدیدی از کتاب با کودکان وارد شدیم. هوای این بخش از کتاب کمی ابری، همراه با رعد و برق و باران‌های پراکنده بود. قبل از ورود به این بخش، باکودکان در مورد آب و هوای فصل‌های مختلف صحبت کردیم.

وقتی صحبت در مورد آب و هوای بارانی همراه با رعد و برق به میان آمد، یکی ازکودکان تعبیر جالبی از رعد و برق داشت. محمدمهدی: خاله وقتی رعد و برق می‌زنه مثل دیواری که ترک می‌خورد، در آسمان هم آن اتفاق می‌افتاد و آسمان ترک می‌خورد همه کودکان حرف او را تأیید می‌کردند، بعضی از آن‌ها می‌گفتند: انگار کسی درآسمان از ما عکس می‌گیرد.

حالا دیگر برای ملموس شدن این موضوع یک تابلوی آب و هوا که از قبل آماده کرده بودیم، برای کودکان آوردیم و نحوه به وجود آمدن رعد و برق را به آن‌ها آموزش دادیم.

بعد از توضیحاتی که مربی به کودکان داد، حالا آن‌ها را به چالش کشیدیم و از یک به یک خواستیم بیایند و روی تابلو به دوستانشان با زبان کودکانه خودشان توضیح بدهند.

بعداز گفت‌وگو، حالا با آن‌ها آماده شدیم و خیلی آهسته به سرزمین داستانک یکم وارد شدیم، هوا ابری به همراه رعد و برق بود. بچه گربه‌ها هم حضور داشتند ولی هن‌آ بود که خودش را به ما نشان داد. آن‌ها از صدای گرومپ، گرومپ رعد و برق می‌ترسیدند و حاضر نشدند با کودکان به دیدن سی‌بی‌لک بیایند، ما هم که دیدیم باران گرفته و چتر همراهمان نیست خیلی زود قبل از شدت گرفتن باران و صداهای رعد و برق از آن جا خارج شدیم.

سؤال‌هایی که بعد از بلندخوانی از کودکان پرسیده شده:

۱-ابرهای باران‌زا به چه رنگ هستند؟

۲-آوای رعد و برق چیست؟

۳-کدام بچه گربه درتصویر وجود دارد؟

۴-قوری چه اندازه است؟ و طرح آن چیست؟

بعد از آن کودکان نقاشی یک روز بارانی را کشیدند.

مربیان: شریفی، آقایی، ایشانی

بلندخوانی داستانک یکم آواورزی، محمودآباد، آبان 96

بلندخوانی داستانک یکم آواورزی، محمودآباد، آبان 96

بیشتر بخوانید: