فعالیت قبل از بلندخوانی:

در ابتدا درباره اینکه چرا سربازهای زمینی رنگ لباسشان قهوه‌ای‌رنگ خاک است گفت‌وگو کردیم، بچه‌ها یکسری‌هایشان گفتند: چون رنگ قهوه‌ای را دوست دارند، یکی دیگر از بچه‌ها گفت: چون پلیس‌های زمینی گفتند: که باید آن رنگی بپوشند و اصلاً درباره این موضوع اطلاعاتی نداشتند و بعد گفت‌وگو بین بچه‌ها و من امیر گفت: لباس رنگ قهوه‌ای می‌پوشند که استتار کنند و دشمن آن‌ها را نبیند و بعد درباره رنگ لباس نیروی دریایی پرسیدم که لباسشان چه رنگی است و بچه‌ها گفتند: آبی دوباره پرسیدم که نیروهای هوایی لباسشان چه رنگی است؟ که بچه‌ها گفتند و دلیل اینکه چرا استتار می‌کنند را هم متوجه شدند و بعد اتمام این گفت‌وگو درباره اینکه چه حیواناتی می‌توانند استتار کنند پرسیدم که گفتند: آفتاب‌پرست، ملخ و مارمولک را گفتند و بعد یکی از بچه‌ها گفت: من مارمولک دیدم یک‌بار رنگ سنگ بود و اول متوجه آن نشدم که مارمولکِ و دو نفر دیگر از بچه‌ها خاطره اینکه یک حیوان دیدند که استتار کرده را تعریف کردند. در آخر درباره محل زندگی آفتاب‌پرست‌ها و اینکه چه حیواناتی می‌خورند؟ چه حیواناتی آفتاب‌پرست را می‌خورد؟ و حتی اینکه چرا اصلاً آفتاب‌پرست مدام رنگ عوض می‌کنند صحبت شد که یکی از بچه‌ها گفت چون دشمن‌هایش پیدایش نکنند و نخورندش و بعد درباره اینکه آفتاب‌پرست‌ها سمی هستند یا نیستند گفت‌وگو شد.

فعالیت حین بلندخوانی:

هنگام بلندخوانی اول جلد کتاب را نشان دادم و پرسیدم که آفتاب‌پرست‌ها چه احساسی دارند بچه‌ها گفتند: غمگین و رنگش را پرسیدم و شروع به خواندم کردم در هر صفحه به رنگ‌هایی که آفتاب‌پرست عوض می‌کرد توجه می‌کردند بچه‌ها و تصور می‌کردند که خودشان را با چه رنگ‌هایی می‌توانند استتار کنند در صفحه آخر آفتاب‌پرستِ رنگ تخته‌سنگ شد و پرسیدم اینجا چه احساسی دارد که بچه‌ها گفتند: ناراحت چون کسی با او دوست نمی‌شود و در پایان کتاب با بچه‌ها ایستادیم و هر صفحه شکل آفتاب‌پرست را درآوردند مثلاً در یک صفحه آفتاب‌پرست شکل و رنگ موز شده بود در صفحه بعد شکل جوراب، توپ و…شده بود.

فعالیت بعد از بلندخوانی:

برای فعالیت بعد از بلندخوانی هم بچه‌ها چهار گروه شدند و هر گروه یک دایره تقریباً بزرگ روی کاغذ درآوردم و بعد به آن‌ها رنگ انگشتی دادم که روی دایره‌شان هر جور که خواستند آن را رنگ کنند بعد از اتمام این کار به آن‌ها الگوی یک آفتاب‌پرست را دادم که داخل آن را ببرند و دورش را اندازه دایره‌ی کاغذی که رنگ کردند بریدند و با دکمه‌قابلمه‌ای دو تا برگه را به هم چسباندند و با چرخیدن برگه آفتاب‌پرست هم‌رنگش عوض می‌شد.

مربی: نیلوفر محمدی

محل اجرا: مرکز توانمندسازی زنان دایان، محله قلعه مرغی

بیشتر بخوانید: