امروز با النا کتاب قورباغه قورباغه است را خواندیم. در ادامه بچه‌ها به جمعمان اضافه شدند و کتاب را از اول بلندخوانی کردیم البته جمع برای النا بیشتر جذاب بود و کمتر خجالت می‌کشید.

نیلا هنگام خواندن گفت: چرا تصویر قورباغه در آب موج دارد اما در کتاب صاف است؟ راجع به تصویر در آب و انعکاس آن و موج‌دار شدن آب توضیح دادم برایشان.

معادل کردی اسم حیوانات را برایشان گفتم، راجع به انتظارات بیش‌ازحد گفت‌وگو کردیم اینکه در حد توان خود یا دیگری انتظار از همدیگر داشته باشیم.

مقایسه‌هایی در مورد پر کلاغ و اردک گفتیم، در مورد پوست قورباغه گفتیم و…

در مورد احساسات و واکنش‌ها هنگام عصبانیت و ناراحتی گفتیم و بچه‌ها حالات خود را در این مواقع برایم گفتند.

بچه‌ها به درخواست خودشان دوره خوانی انجام دادند، که هم روان‌خوانی عالی داشتند و هم مهارت.

از بچه‌ها خواستم در ساخت دکور درخت سیب برای نمایش دروازه بخت کمک کنند، با اعتمادبه‌نفس و علاقه دست بکار شدند و انجام دادند.

بعدازآن بسته بازی تالاب را آوردیم بازی کردیم. در مورد کمبود آب وزندگی اردک و محیط‌زیست حرف زدیم.

بعد برادرم که از او درخواست کرده بودم بیاید و درباره گرافیک  و کارهای گرافیکی برای بچه‌ها صحبت کند، آمد و با آن‌ها کارکرد.

در نوبت ظهر کتاب ویرجینیا گرگ می‌شود را بلندخوانی کردیم، نکته قابل‌توجه این بود که همه ویرجینیا را گرگ می‌دیدند و هیچ‌کس متوجه نکته ظریف داستان که پاپیون سر ویرجینیا که باعث شد او را این‌گونه ببینند، نشد. بچه‌ها می‌گفتند چون او عصبانی و پرخاشگر است خواهرش او را این‌گونه می‌بیند و با مثال‌هایی مشابه در فرهنگ خودمان ربط دادند. به‌طور مفصل در مورد کتاب  و احساسات و درد دل‌هایشان صحبت کردیم.

بعدازآن کتاب آدم‌برفی و گل سرخ را برای دوره خوانی آوردیم، البته حضور چند نفر عضو جدید باعث ایجاد استرس در بچه‌ها شد.

بعد از هر صفحه که خوانده می‌شد، بچه‌ها دست بلند می‌کردند و درباره ایرادها در خواندن و رعایت نکردن علائم نگارشی نکاتی را به همدیگر یادآور می‌شدند.

امروز آیه قفسه‌های کتابخانه را برایم مرتب کرد.

مربی: پروین حق‌گویی

محل اجرا: کتابخانه با من بخوان شهرستان جوانرود، استان کرمانشاه

بیشتر بخوانید: