روز سه‌شنبه در طی مراسمی کتابخانه با من بخوان دایان رسماً بازگشایی شد.

در ابتدا فکر کردیم که بهتر است به خاطر کمبود فضا مراسم را در بوستان روبه‌روی مرکز برگزار کنیم به همین دلیل با کمک‌مربیان وسایل را به پارک بردیم و محدوده موردنظرمان را به چهار ایستگاه بلندخوانی نقاشی و کاردستی و پرسش و پاسخ تقسیم کردیم.

بچه‌ها با مادرهایشان کم‌کم به پارک آمدند و در جریان کار قرار گرفتند. پس‌ازآن در گروه‌های مختلف برای بازدید از کتابخانه وارد مرکز می‌شدند و زمانی را در کتابخانه نشسته و باهم پیرامون کتاب، کتاب‌خوانی و بلندخوانی و کارکردهای مربوط به آن حرف می‌زدیم سپس بچه‌ها به عضویت کتابخانه درآمدند و دریافتند که می‌توانند در روزها و ساعات مقررشده برای شرکت در بلندخوانی و فعالیت‌های مربوط به آن در محل حضور یابند.

نکته جالب درخواست مادرها بود برای کتاب و شرکت در کارگاه‌های مربوط به بلندخوانی و مادر و کودک آن‌ها مدام علاقه‌مندی خود را برای شرکت در کارگاه‌ها ابراز می‌کردند.

کتاب سلام روباه قرمز

فعالیت قبل از بلندخوانی:

بچه‌ها بارنگ‌های اصلی آشنا شدند و با استفاده از تلق‌هایی با قاب‌های مقوایی، رنگ‌های ترکیبی را شناختند. پس‌ازاینکه کمی به شکل بازی با تلق‌ها، رنگ‌های ترکیبی را ساختند، به سراغ کتاب رفتیم و با عنوان کتاب و نام پدید آوردگان آن شروع کردیم. این کتاب (سلام روباه قرمز) به مناسبت زادروز اریک کارل نویسنده و تصویرگر آن، در لیست کتاب‌های مناسبتی قرارگرفته بودند و امروز به همین دلیل برای بلندخوانی انتخاب شد. بعد از توضیحات در مورد اریک کارل و مترجم به سراغ تصویر روی جلد کتاب رفتیم. پرسش‌های پیش از بلندخوانی شامل موارد زیر می‌شد:

–  روی جلد کتاب چه می‌بینید؟

–  چیز شگفت‌انگیز و عجیبی هست که … (یکی از بچه‌ها قبل از اینکه من‌جمله‌ام را تمام کنم پرسید پس چرا روباهِ سبزه؟ قرمز نیست؟ )

–  به نظرتان چرا اسم کتاب روباه قرمز است ولی تصویرگر آن را سبز کشیده است؟ بیایید ببینیم چرا.

فعالیت حین بلندخوانی:

خواندن داستان شروع شد. کمی راجع به چرخه رنگ صحبت شد و سپس بچه‌ها داستان را همراه با تصاویری که می‌بایست با چشمان خیره نگاه می‌کردند، دنبال کردند. ازآنجایی‌که کاغذهای کتاب نازک بوده و عکس تصویر صفحه بعد قابل‌مشاهده، از یک برگه سفید A4 بر روی برگه کاغذ، استفاده شد. به‌غیراز دو کودک ۴-۳ ساله‌ای که از اواسط داستان ملحق شدند، بقیه بچه‌ها توانستند تصاویر بارنگ‌های مکمل را ببینند. البته ارشیا، کودک ۸ ساله‌ی گروه هم تعدادی از تصاویر راندید که بعدازاینکه جلسه بلندخوانی تمام شد، با او به‌صورت فردی کتاب را دوباره خواندم و تصاویری که ندیده بود را نیز توانست بارنگ مکملش ببیند. بچه‌ها بارنگ‌هایی نزدیک به رنگ‌های مکمل ابراز می‌کردند که چه دیدند و همین امر و نیز هیجان حاصل از کشف تصویر بر برگه سفید مقابل، نشان بر موفقیت آن‌ها در دیدن آنچه انتظار می‌رفت، بود.

فعالیت بعد از بلندخوانی:

بعد از بلندخوانی ساخت اوریگامی سر روباه آموزش داده شد و بچه‌ها به ساختن آن مشغول شدند. کمک کردن بزرگ‌ترها و بچه‌هایی که بلد بودند به دوستانشان، اتفاق خوبی بود که طی درخواست من، انجامش دادند. به‌این‌ترتیب هم من وقت بیشتری برای تک‌تک بچه‌ها می‌توانستم بگذارم و هم مشارکت بچه‌ها باهم اتفاق افتاد. در آخر بچه‌ها بعدازاینکه اوریگامی‌هایشان را رنگ کردند، با مدادشمعی‌هایشان، شروع به ترکیب انواع رنگ‌ها باهم کردند و دوباره کمی با تلق‌های رنگی آن‌ها را ساختند.

مربی: مریم آقایی

محل اجرا: مرکز توانمندسازی مادران دایان،  محله قلعه مرغی

بیشتر بخوانید: