ریحانه ۱۳ ساله است او کتاب نقطه را به امانت برد و امروز به کتابخانه آمد خواست کتاب را بلندخوانی کند بعد از خواندن کتاب گفت ادامه داستان را از زبان خودش نوشته است و ادامه آن‌را خواند. ریحانه مدتی است که به نویسندگی علاقه‌مند شده است کتابی هم به نام پاکیزگی نوشته است.

قصه ریحانه این است یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچ‌کس نبود و خواهر و یک برادر بودند یک خواهر بزرگ داشتند و یک خواهر و برادر هم سن یک روز صبح خواهر بزرگش که اسمش مریم بود می‌رود خرید وقتی برمی‌گردد می‌بیند خواهر و برادرش فاطمه و حسین دارند باهم دعوا می‌کنند و خانه به‌هم‌ریخته است. چند ساعت بعد وقت ناهار می‌شود و مریم به فاطمه و حسین می‌گوید: که بروند و دست‌هایشان را بشویند، حسین دست‌هایش را نمی‌شوید و با دست‌های کثیف ناهار می‌خورد بعد از ناهار مریم و فاطمه می‌روند و مسواک می‌زنند، اما حسین مسواک نمی‌زند و بعد از چند روز دندان‌هایش خراب می‌شود و مجبور می‌شود که به دندان‌پزشکی برود. از آن روز به بعد حسین تصمیم گرفت که قبل از خوردن هر چیزی دست‌هایش را بشوید و بعد از خوردن هر چیزی مسواک بزند.

مربی: حمیده رئیسی سیستانی

محل اجرا: کتابخانه لاله، علی‌آباد، جیرفت، سیستان و بلوچستان

بیشتر بخوانید: