تایم صبح

پسرها  امروز با کاغذ رنگی هواپیما درست کردند.

ابتدا الگو را برایشان رسم کردم و قیچی در اختیارشان گذاشتم، مشغول جدا کردن الگوی هواپیما شدند، رامیار در کار با قیچی کمی مشکل داشت به او کمک کردیم. بعد از درست کردن آن در مورد کارشان باهم بحث می‌کردند، که کدام‌یک زودتر آن را انجام داده است، به آن‌ها گفتیم اشکالی ندارد که اگر کسی دیرتر کاری را انجام می‌دهد، مهم آن است که کار به‌درستی انجام گیرد.

بعد از ساخت هواپیماهایشان از آن‌ها خواستیم تصور کنند که می‌خواهند سوار بر این هواپیما در کجا باشند؟

محمد گفت می‌خواهم میان ابرها باشم، رامیار گفت در زمین، دیار گفت من می‌خواهم در حال اوج گرفتن باشم.

بعد از چند ثانیه رامیار گفت: من هم می‌خواهم در آسمان باشم. که سر همین موضوع با محمد دعوایشان شد. آن‌ها را آرام کردم. به آن‌ها تکه‌های کاغذی که مانده بود دادم و گفتم: تا می‌توانید این کاغذها را برایم خورد کنید، با تمام قدرت ..کمی با تعجب نگاهم کردند و مشغول خوردن کردن کاغذ شدند، تقریباً ۷ دقیقه ساکت کاغذهایشان را خورد کردند.

گفتم هدفم از این کار، از بین رفتن عصبانیتتان بود. پرسیدم نتیجه داد؟ با خنده گفتند: خیلی و آرام شدیم و رامیار و محمد همدیگر را بغل کردند و کلی باهم بازی کردند‌.

تایم ظهر

امروز تمرین روخوانی متن حق‌وحقوق مربوط به بچه‌ها را کردیم. بعد از کلی تمرین شروع به ضبط کردیم. ضبطمان چون نیاز به سکوت و آرامش داشت بیشتر بچه‌ها ساکت نشستند و گروهی هم چون احمد خلاق مشغول ساخت کاردستی شدند وقت امروز را گرفت. گروهی دیگر به بازی تالاب مشغول بودند. احمد ساعت بن تن یکی از شخصیت‌های کارتنی را درست کرد.

بعد از ضبط به‌جای سعدی خوانی امروز بچه‌ها حلقه بحث درباره دربی، باشگاه‌های خارجی، شخصیت‌های رکورددار، باشگاه‌های برتر و لیگ برتر هر فصل پرداختند. به نظر از این بحث جنجالی لذت می‌برند.

مربیان: پروین حق‌گویی، ماریه حق‌گویی

محل اجرا: کتابخانه با من بخوان، جوانرود، کرمانشاه

بیشتر بخوانید: