• مکان: تهران
  • نام کتابخانه: موسسه ندای ماندگار
  • مربی: منیژه نصیری
  • نام کتاب: کتاب الفباورزی با کاکاکلاغه واک(ن)
  • تاریخ: ۱۴  تیر ۱۴۰۰

گزارش بلندخوانی کتاب «الفباورزی با کاکاکلاغه» در کلاس پیش دبستان ندای ماندگار:

الفبا، یک سامانه است و بنیاد آموزش را می‌سازد. از همین جهت، آموزش آن در برنامه یادگیری کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است. کودکان، برای آموختن سامانه الفبایی و پیش از آن، نیاز به برنامه‌ای روشن دارند.

در برنامه‌های پیش دبستان همه جای جهان، یک نقشه‌ی راه برای آموزش زبان هست. نقشه‌ی راهی که بیش‌تر با آواشناسی‌ها یا آواورزی‌های ساده اما کاربردی آغاز می‌شود و سپس به شناخت خود الفبا می‌رسد.

در تیرماه ۱۴۰۰، مربی پیش دبستان موسسه ندای ماندگار تهران، منیژه نصیری، با همراهی بچه‌ها به بلندخوانی کتاب الفباورزی با کاکاکلاغه پرداختند. شرح این فعالیت را در ادامه می‌خوانید:

در ابتدا، کودکان کتاب‌های خود را تعویض کردند.

سپس چند واک را با کودکان دوره کردم، چند چیستان برای کودکان خواندم تا کودکان حدس‌های خود را بیان کنند و از کودکان پرسیدم متوجه شدین که چه واکی قرار است یاد بگیرید؟ فرشید گفت واک(ن).

کودکان خودشان سریع انگشتشان را روی تاردان یا رانشگاه گذاشتند و واک(ن) را تلفظ کردند و گفتند روشن است و می‌لرزد و بعد به کودکان گفتم در چه اشیایی یا میوه‌ای واک(ن) هست؟

ثنا گفت: لیوان،عابده گفت: نارنگی، کودکان هر کدام کلماتی که به ذهنشان می‌آمد را بیان کردند. مثلاً موز، میز و…

از کودکان پرسیدم واک(م) با واک(ن) فرق دارد، به من بگویید از چه نظر؟ همه‌ی کودکان به فکر فرو رفتند و دیدم سوگند انگشتش را روی رانشگاهش گذاشته و این دو واک را با خود تلفظ می کند، گفتم سوگند جان شما خیلی نزدیک به جواب شدی.

همه‌ی کودکان به سوگند نگاه کردند و انگشتشان را روی رانشگاه گذاشتند و باز تلفظ کردند. کودکان گفتند هر دو واک روشن است چون رانشگاهمان می‌لرزد. پس فرق آن چیست؟

پرسیدم: وقتی واک(ن) را تلفظ می‌کنیم حالت دهان‌مان چگونه است و زبان‌مان کجای دهانمان است؟

فرشید گفت وقتی واک(ن) را تلفظ می‌کنیم زبان‌مان بالا و پایین می‌رود و نوک زبان‌مان به جلوی دندان‌های‌مان می‌خورد، پرسیدم حالا واک(م) را تلفظ کنید و بگویید حالت دهان‌مان چگونه است؟

مجتبی گفت لبان‌مان به هم می‌خورد و دهانمان باز و بسته می‌شود.

شعر واک (ن) را با کودکان تمرین کردم و بعد کتاب الفباورزی با کاکاکلاغه واک(ن) را شروع به بلندخوانی کردم، پرسیدم در تصویر کتاب چه می‌بینید؟

بلندخوانی کتاب الفباورزی با کاکاکلاغه

کودکان گفتند نان و پیرزن و مرغ، توجه کودکان را به تصویر دیگری جلب کردم و پرسیدم اسم این چیست؟ کودکان گفتند تنور و خاطراتی از تنورهایی که تاحالا دیده بودند را تعریف کردند.

مهران گفت یک بار رفته بودیم کبابی، آن‌جا تنور کوچکی بود، امیرعلی گفت من در نانوایی دیده‌ام، فرشید گفت ما در افغانستان تنور داشتیم و زمین را گود کرده‌اند و در آن نان می‌پزند.

سوگند گفت زن دایی من تنور دارد و ما هر وقت می‌رویم خانه‌ی آن‌ها نان برای‌مان می‌پزد.

شروع به بلندخوانی کتاب الفباورزی با کاکاکلاغه واک(ن) کردم. بعد از تمام شدن داستان از کودکان پرسیدم چه کسی از ننه نارنج سپاس‌گزاری کرد؟ ثنا گفت کاکاکلاغه، پرسیدم چرا؟ کودکان گفتند به خاطراین که ننه نارنج کاکاکلاغه را دوست دارد و به آن نان داد.

به کودکان گفتم شما می‌دانید چگونه نان درست می‌شود؟ سوگند گفت مادر من با آب و آرد و تخم مرغ نان درست می‌کند.

فعالیت بلندخوانی کتاب الفباورزی باکاکاکلاغه

گفتم دیگر چه چیزهایی با آرد و اب درست می‌شود؟ ثنا گفت کیک تولد را با خمیر درست می‌کنند، از کودکان پرسیدم تا حالا شما از کسی سپاس‌گزاری کرده‌اید یا کسی از شما سپاس‌گزاری کرده است؟

ثنا گفت: من به یکی از دوست‌هایم هدیه دادم و او از من تشکر کرد و بقیه کودکان خاطراتی در این باره تعریف کردند.

پس از بندخوانی کتاب الفباورزی با کاکاکلاغه واک(ن)، کودکان خیلی تمایل به اجراکردن نمایش داشتند و خواستند نمایش ننه نارنج را اجرا کنند.

از مادران در گروهِ خواندن با خانواده، خواستم در خانه این نمایش را اجرا کنند و فیلم و عکس‌های خود را به گروه ارسال کنند.