استان کرمانشاه، شهرستان پاوه، باینگان، کتابخانه با من بخوان باینگان
نام کتاب: سنجاب کجا رفته بود
تاریخ : ۱۴۰۰/۹/۲۷
کتابدار: نادیا حسینی
گزارشکار از زبان کتابدار:
امروز گروه کودکان فعالیت بلندخوانی داشتند، این بچهها حضور پررنگی در کتابخانه دارند و اشتیاق زیادی دارند، تعدادی از آنها به من گفتند که ما کلاس داریم و خیلی دوست داریم کتابخانه باشیم اما نمی توانیم. به آنها قول دادم اگر ساعت پایانی هم حضور داشته باشند من براشون بلند خوانی انجام میدم، برای همین دو هفته اخیر در دو نوبت در روز، در کتابخانه فعالیت بلندخوانی داشتیم. کتاب “سنجاب کجا رفته بود” را برای بلند خوانی انتخاب کرده بودم. کتاب در حالی که در نگاه اول ساده به نظر میآید با کمک تصاویر خوبش و متن روانش بسیار جذاب است و بچهها مشتاقانه به این کتاب گوش دادند، قبل از شروع بلند خوانی در مورد تصویر حیوان و میوه درختی را که میبینند پرسیدم، که بچهها سریع جواب دادند، سنجاب و بلوط، که خوشبختانه در منطقه ما سنجاب و بلوط زیاد هست و بچهها از نزدیک آنها را دیدند، سپس از بچهها اینکه سنجاب ها چگونهاند پرسیدم، که بچهها جواب دادند درخت بلوط چگونه است؟ به جوابهایشان گوش دادم و پرسیدم در کدام شهرهای ایران درخت بلوط داریم؟ همچنان پرسیدم یک درخت بلوط خیلی عمر داشته باشه چقدر است و آیا از چوب بلوط و میوهاش استفاده میکنند یا نه؟ در ادامه پرسیدم میدانید بلوطها روی تختهسنگها و جاهای سخت هم می توانند رشد کنند؟ از آنها خواستم که از پنجره به بیرون نگاه کنند و بلوطها را ببیند که چطور روی خاک، کنار سنگها و حتی از دل سنگها رشد کردند و بالیدند، پرسیدم میدانید هر درخت بزرگ بلوط چقدر ارزش دارد؟ از آنها خواستم حدس بزنند، برای دومین بار بچهها تعجب کردند، اول بعد از شنیدن عمر ۲۰۰۰ ساله بلوطها تعجب کردند و حالا با شنیدن ۲۵۰ هزار دلار ارزش درخت بلوط تعجب کردند، که یک بلوط بزرگ و تنومند چنین ارزشی را دارد، یکی از بچهها این قیمت را به تومان حساب کرد. مشغول خواندن کتاب شدیم با نشان دادن تصاویر میخواستم محلی که بطری هست را در تصویر بعد حدس بزنند که خوشبختانه بچهها مشارکت میکردند. در پایان کتاب پرسیدم، چرا پسرها شیشه رو جمع کردند؟ که بچهها خیلی خوب جواب میدادند. یکی از بچههاخاطرهای تعریف کرد از اینکه گاو خونه خالهاش مرده بود و بعد که دامپزشک جراحی کرده، متوجه شدند نایلون پلاستیکی زیادی در معده اش بوده. بچهها در مورد نریختن آشغال اطلاعات خوبی داشتند که دلگرم کننده بود،ازشون خواستم که بگن سنجاب را که انقدر دوست داشت، چرا به خانه نمیبرد؟ که جواب دادند شاید دوست نداشته و در ادامه گفتند سنجاب و خانهاش در درخت است، من هم گفتم بله بچهها سنجاب اصلا حیوان خانگی نیست و نباید در خانه از آن نگهداری کنیم، با پرسیدن اینکه سنجابها و بلوطها چه ارتباطی با هم دارند، که تصویر هر دو رو جلد کتاب هست، همه گفتند سنجاب بلوط دوست دارد، یکی از بچهها اضافه کرد که سنجاب، بلوط را جمع میکند و یادش میرد که آنها را بخورد برای همین درخت بلوط سبز میشود، گفتم بله بچهها بلوط ها هم سنجابها را دوست دارند و با هم همکاری میکنند و از بچهها خواستم تا این همکاری را نشان دهند.
در پایان با ثبت کتابهای برگشتی با بچهها خداحافظی کردم. خیلی خوشحالم که با هم از بلوط ها حرف زدیم حس میکنم بخشی از روح این مردم در بلوط ها است، شاید هم نفس سبز این درخت بزرگ درون قلبهای این مردم سختکوش هست که این چنین صبورانه روزهای سخت را تحمل میکنند و به امید روزگاری بهتر این چنین باوقار و نجیب قامت خم نمیکنند.