• مکان: هرمزگان، جزیره قشم، روستای کوویی
  • نام کتابخانه: کتابخانه روجا
  • ترویجگر: خانم ریحانه شرف
  • نام کتاب: کتاب «یک داستان محشر»
  • تاریخ: ۱۴ تیر ۱۴۰۰

گزارش بلندخوانی کتاب «یک داستان محشر» به مناسبت روز قلم

در تاریخ ۱۴ ترماه سال ۱۴۰۰، ترویجگر پرتلاش کتابخانه روجا در روستای کوویی جزیره قشم، به منسابت روز قلم به بلندخوانی کتاب «یک داستان محشر» به همراه کودکان پرداختند. شرح این فعالیت را در ادامه از زبان ایشان می خوانیم:

پیش از بلندخوانی، راجع‌به نویسنده کتاب و اینکه کتاب «یک داستان محشر» براساس یک داستان واقعی‌ست و در اروپای شرقی اتفاق افتاده است صحبت کردیم.

همچنین با هم روی نقشه، اروپا را و سپس محل زندگی خودمان را پیدا کردیم و به بچه‌ها گفتم که چقدر اروپا با ما فاصله دارد و چه تفاوت‌های فرهنگی و جغرافیایی با ما دارند.

سپس کتاب را با هم خواندیم و خود بچه‌ها داستان موش‌هایی را که پایین صفحات کتاب بود تعریف کردند.

بلندخوانی کتاب «یک داستان محشر» به مناسبت روز قلم

بچه‌ها خیلی جذب کتاب شده بودند و راستش من ابتدا فکر می‌کردم که شاید کتاب «یک داستان محشر» جذابیت چندانی برای بچه‌ها نداشته باشد ولی بعد از بلندخوانی متوجه شدم بچه‌ها خیلی مشتاق شنیدن هستند و مدام به من برای شنیدن داستان نزدیک‌تر می‌شدند.

پس از بلندخوانی، با بچه‌ها درباره اینکه آیا آن‌ها هم چیزی داشتند که خیلی دوستش داشته باشند و مجبور شوند آن را از دست بدهند صحبت کردیم.

یکی از بچه‌ها گفت: «من خرگوشم را خیلی دوست داشتم و‌ یک شب روباه آمد و آن را خورد و دیگه ندارمش.»

یکی دیگر از بچه‌ها گفت:« یک کیف داشته که گمش کرده» و سوفیا هم گفت:«یک لباس داشته که برایش کوچک شده و حالا آن را تن عروسکش کرده است».

به بچه‌ها گفتم که در خانه برایم از چیزی که خیلی دوست داشتند و از دستش دادند نقاشی بکشند و بفرستند و بچه‌ها برایم عکس نقاشی‌هایشان را فرستادند.