مکان: استان کرمانشاه، شهرستان جوانرود، کتابخانه با من بخوان جوانرود
نام کتابداران: پروین حق‌گویی_ماریه حق‌گویی
تاریخ: ۱۴۰۰/۹/۲۱

امروز طبق قراری که هایا با ما گذاشته بود کتاب خرس کوچولو و ماهی آرزو را بلندخوانی کرد. بلندخوانی امروز هایا تکمیل بلندخوانی قبلی‌اش بود این بار با تسلط بیشتری کتاب را برای ما خواند. هایا ۴ ساله است او و مادرش از  عضو فعال کتابخانه هستند در خانه مادرش کتاب را برایش خوانده بود. او هم آنچه را که دریافته بود با زبان کردی برای ما بازگو کرد. صفحه به صفحه با دقت داستان را بیان می‌کرد، حتی اسم شخصیت‌های داستان را هم به درستی نام می‌برد.

همه ساکت و آرام گوش‌هایمان را به هایا سپرده بودیم.البته که کسی حق نداشت میان روایت هایا صحبت کند، چند باری هم که خودم قصد داشتم درمورد داستان از بچه‌ها سوال بپرسم، چشم غره‌ای به من کرد و نزدیک بود که قهر کند و دیگر داستان را نخواند، اجازه دادیم کتاب تمام بشود بعد در مورد کتاب با هم گفت‌وگو کنیم که خانم هایا ناراحت نشود. پرسیدم چرا ماهی آرزو همه آرزوهای خرس را برآورده کرد؟مگر او از همه چیز ناراضی نبود؟گفتند خب خودش می‌خواسته ،به همین خاطر اینطور شده،خواسته تنبیه‌اش کند که دیگر ناراضی نباشد،و انقد غر نزد. یکی از دخترها گفت :مثل زمانی  که من از غذایی که درست می‌کنند خوشم نمی‌آید و مرتب بهانه می‌گیرم مادرم می‌گوید یا همین را میخوری یا چیز دیگری نیست.

یکی از پسرها گفت هرکسی به هر چیزی گله کند مطمئنم چیزی بدتر از آن نصیبش می‌شود (این پسربچه نه ساله است و تازه عضو کتابخانه شده بسیار با درک و تیزبین است) رهایا گفت: من که مادرم هر چیزی را درست کند می‌خورم و هر لباسی را که برایم بخور بخرد تن می‌کنم، یکی از کودکان گفت من هنگامی که زیاد غر می‌زنم مادرم ناراحت می‌شود و با حرف نزدن با من تنبیهم می‌کند من خودم خیلی ناراحت می‌شوم و می‌روم از دلش در بیاورم. بچه‌ها بدون راهنمای ما توانستند موضوع کتاب را درک کنند و به زندگی روزمره اشان ربط دهند.در ادامه صحبت‌های زیبای خودشان برایشان توضیح دادیم نارضایتی و استفاده درست نکردن از شرایط که در اختیار داریم ممکن است باعث از بین رفتن همان‌ها هم بشود خوشحالی در داشتن چیزهای زیاد و بزرگ و گران قیمت نیست، ما می‌توانیم در ساده‌ترین اتفاقات هم خوشحالی را بیابیم.

برای فعالیت بچه‌ها کاردستی ماهی آرزوی خودشان را ساختند و آرزوهایشان را روی تکه کاغذی نوشته و در شکم ماهی‌هایشان گذاشتند.