بلندخوانی کتاب‌های خانم زری به گردش می‌رود و چرا به جوجه اردک کلوچه دادند

امروز به مهد رفتم تا برای بچه‌های گل کتاب بخوانم از کوله کتابی که برده بودیم. آنجا چند تا کتاب انتخاب کردند و با اصرار زیاد که چند تا کتاب بخوانم و با آخ جون، آخ جون خاله داستان می‌خواند منتظر شروع داستان بودن من هم از بین کتاب‌ها خانم زری و جوجه اردک را انتخاب کردم تا برایشان بخوانم.

اول از هر چیزی با سؤال پرسیدن راجع به تصویر کتاب و اینکه موضوع داستان چه می‌تواند باشد؟ بلندخوانی را شروع کردیم.

در بین داستان قبل از اینکه بریم صفحه بعد و مشخص شدن ماجرا و اتفاق خانم زری و آقا روباه از آن‌ها شما پرسیدم که چه حدس می‌زنند؟

یا وقتی ورق می‌زدم صفحه بعدی می‌گفتم چه حیواناتی دیدید آیا به‌جز خانم زری کسی دیگر هم بود؟

و از این قبیل سؤال‌ها که برای هرکدام از آن‌ها بچه‌ها با همکاری هم جواب‌هایی می‎دادند خیلی خوب به تصاویر نگاه می‌کردند و تمام جزییات را هم بازگو می‌کردند و یک نکته جالب‌تر اینکه یکی از بچه‌ها از اول داستان تمام اتفاقاتی که برای روباه می‌افتاد را شمارش می‌کرد و می‌گفت مثلاً خاله اول افتاد روی  شن کش بعد تو برکه افتاده، بعد افتاده تو خرمن کاه و همین‌طوری رخ دادها را یکی‌یکی بازگو می‌کرد و من هم خوشحال از اینکه خودش توالی رخداد را متوجه شده بیشتر با آن‌ها کارکردم.

و در آخر نقاشی‌های مربوط به دست نامه‌ها را رنگ‌آمیزی کردند و با حیواناتی که در داستان آمده بودند بیشتر آشنا شدند.

و بعدازاین همگی بازهم منتظر داستان بودند و کتاب چرا به جوجه اردک کلوچه دادند را برایشان خواندم که یکی از بچه‌ها گفت: خاله این همان جوجه کبوتر کثیف نیست به‌زور بردیمش حمام

در طول بلند خوانی همگی خوب گوش می‌دادند و کنجکاو بودند که جوجه کبوتر هم کلوچه به دست می‌آورد یا نه؟

از آن‌ها سؤال می‌کردم شما وقتی چیزی از کسی می‌خواهید چطوری درخواست می‌کنید؟ کم‌کم وقتی متوجه شدن جوجه اردک کلوچه‌ی خودش را به او داده خوشحال شدند و گفتند چقدر مهربان است یا اینکه روش به دست آوردن کلوچه درخواست باادب و احترام است. گفتن خاله پس کلمه جادویی جوجه اردک  ببخشید یا لطفاً هست و بعدازاین باهم در مورد موضوع داستان گفت‌وگو کردیم.

مربی: هدی خاطری

محل اجرا: : مهد و پیش‌دبستانی ابودجانه، شهرستان دالاهو، استان کرمانشاه

بیشتر بخوانید: