اتویی را که در داخل جعبه گذاشته و روی آن را با روزنامه پوشانده بودیم در کلاس بردیم و از کودکان پرسیدیم فکر می‌کنید داخل این جعبه چه چیزی است؟

کودکان هر کدام یک چیزی می‌گفتند: مرغ، گنجشک و… بعد از کودکان خواستیم که بیایند و با چشم بسته دست خود را داخل جعبه برده و آن چه را که داخل جعبه است لمس کنند و حدس بزنند که چه چیزی در داخل آن است؟

همه کودکان داوطلب شده بودند ولی از بین آن‌ها چند نفر انتخاب شدند و آمدند دست‌شان را داخل جعبه کردند ولی می‌ترسیدند و می‌گفتند: خاله گاز نگیرد و بعد همگی باهم می‌خندیدند اول روزنامه را بیرون کشیدند و دیدند که زیر روزنامه اتو است و همه با صدای بلند گفتند: این که اتو است خاله و گفتیم: اتو اولش چه داره؟

کودکان گفتند: (اُ)دارد بعد از کودکان پرسیدیم که مثال‌هایی با (اُ) بزنند و در نهایت گفتیم: پس امروز ما هم یک واک جدید یاد می‌گیریم یعنی واک (اُ) و بعد از این فضاسازی که کودکان کاملا آماده شده بودند.

داستان را خواندیم و کودکان خیلی خوب توانستند با داستان ارتباط برقرار کرده و شخصیت‌های داستان همذات پنداری کنند. یاد این که آن‌ها هم در منزل اتو دارند و مادرشان لباس‌های آن‌ها را اتو می‌زند افتادند.

بعد از خواندن داستانک، کاغذ رنگی به کودکان دادیم و آن‌ها با دست آن را خرد کرده و مچاله کردند و با هم الاغی را که از قبل روی مقوا کشیده شده بودند تزئین کردیم.