این کتاب در دو نشست اجرا شد: هفته گذشته کتاب ویرجینیا گرگ می‌شود را خواندیم. دختری که از خواب بیدار می‌شود و خواهر خودش را به شکل گرگ می‌بیند. به خاطر اخلاق بدی که داشته. خواهرش خیلی تلاش می‌کند که حال ویرجینیا رو خوب کند. از شکلات‌های خوشمزه گرفته تا غذا و کادو ولی تصاویر تاریک هستند و حال ویرجینیا خوب نمی‌شود. تا اینکه یه شب که ویرجینیا می‌خوابد خواهرش تمام اتاق را با توجه به خواسته‌ی ویرجینیا که سرزمین چیزهای خوب رو می‌خواسته رو دیوار نقاشی می‌کند و وقتی ویرجینیا بیدار می‌شود دیگه شبیه گرگ نیست و حالش خوب و همه جا رنگی می‌شود.

از بچه‌ها این سوال‌ها پرسیده شد. چه چیزهایی می‌تواند حال شمارو خوب کند؟ در جواب بیشتر می‌گفتند غذا و خوراکی‌های خوشمزه که واقعا هم با توجه به شرایطشان جواب‌ها منطقی بود. توضیح دادم که بچه‌ها بعضی چیزها مثل موسیقی، کتاب یا هنر هم می‌تواند بدون هزینه حال آدم رو خوب کند و شروع کردن به گفتن اینکه بله ما مهمانی دوست داریم. فوتبال و ورزش را دوست داریم و…..خوشبختانه خوشحالیشون درباره خوراکی‌ها تموم نشد. سوال‌های بعدی: برای اینکه حال دیگران رو خوب کنید چه کارایی می‌توانید انجام بدید؟ شما اگه جای خواهر ویرجینیا بودید چه می‌کردید؟ چرا قیافه ویرجینیا شبیه گرگ شد؟ چه چیزهایی می‌تواند حال مارو بد کند که اکثرا گفتند دعوای پدر و مادر. چرا تصویرهای اولی تاریک و در آخر روشن شد؟

هفته بعد: فعالیت پس از کتابخوانی: تصویر سه قسمت از کتاب یکی از اول یکی از وسط و یکی از آخر به بچه‌ها به صورت تکه‌های پازل دادند و تکه‌ها رو وصل کردن و ترتیب رویدادها رو مشخص کردن و زیر هر تصویر نوشتند که چه اتفاقی در این تصویر در داستان افتاده است.

در پایان از آن ها خواستم که چیزهایی که خوشحالشان می‌کند به صورت نقاشی یا کاردستی درست کنند.