رمز گشایی از نیت داستان‌نویس هلندی در دل کویر

گزارشی از ابتکار مربی پیش دبستانی برنامه‌ی «با من بخوان» در روستای هوکرد شهرستان جیرفت

همه چیز با یک کتاب و یک داستان شروع شد. با داستان «قورباغه و غریبه»، از مجموعه کتاب‌های قورباغه که پیش از این با نویسندگی و تصویرگری «ماکس فلت هاوس» و به همت موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان منتشر شده بود. نویسنده هلندی این مجموعه، موضوعات متنوعی را در داستان‌های خود پیش می‌کشد. در این مجموعه، موضوع دوستی و ارزش‌ها و مهارت‌های زندگی اهمیت بسیار دارند. در ماجراهای قورباغه و دوستان‌اش، فلت‌هاوس پیچیده‌ترین مفاهیم انسانی را با زبانی ساده بیان کرده است.

سفر از هلند تا هوکرد

داستان «قورباغه و غریبه» که توسط «شبنم عیوضی» ترجمه شده است جزئی از این مجموعه است که از مفاهیمی‌چون «همزیستی» و «شناخت دیگری» سخن می‌گوید. خلاصه داستان از این قرار است که ” روزی غریبه ای به جنگل می‌آید و چادرش را در آن جا بر پا می‌کند. این غریبه، یک موش صحرایی است. از نظر قورباغه او رفتاری جالب و دوستانه دارد. اما خوک از موش صحرایی خوشش نمی‌آید چون او را اهل آنجا نمی‌داند. قورباغه به تدریج با موش صحرایی دوست می‌شود و درمی‌یابد که او وجودی دانا، توانمند و مهربان است. در طول داستان موش صحرایی با توانایی و شجاعت خویش، جان خوک و خرگوش را نجات می‌دهد و بدین ترتیب همه جانوران به او علاقه‌مند می‌شوند .

کتاب قورباغه و غریبه کتاب مناسبی است که از طریق آن مفاهیمی ‌چون، پذیرش فرهنگ‌های مختلف، پرهیز از پیش داوری‌ها ، پذیرش و درک تفاوت‌ها و دیگربودگی با کودکان مطرح شود.

کتاب «قورباغه و غریبه»، به رویه‌ی مرسوم برنامه‌ی «با من بخوان»، در تمامی ‌مناطق تحت پوشش این طرح توزیع شد. از جمله این مناطق روستای هوکرد شهرستان جیرفت در استان کرمان بود. اغلب مربیان پیش دبستانی در برنامه‌ی «با من بخوان» ، فعالیت های گوناگونی را پیرامون این کتاب‌ها سامان می‌دهند. از بلند خوانی کتاب برای کودکان گرفته تا اجرای نمایش برای آنها در فضای باز.

علی‌القاعده کتاب «قورباغه و غریبه» نیز می‌بایست با چنین فعالیت‌هایی بازخوانی می‌شد، اما «مژده پلاشی» – مربی پیش دبستانی روستای هوکرد جیرفت – برای این کتاب طرح دیگری در سر می‌پروراند.

او در ابتدا، طی یک تماس تلفنی از طرح نوآورانه‌اش خبر داد، بی آن‌که از چیستی طرح خود و جزئیات آن سخن بگوید. با این امتناع، هیجان و کنجکاوی من فزونی گرفت. به نظرم رسید، سفرهای بازدیدی برنامه‌ی «با من بخوان» از مناطق و مراکز تحت پوشش این طرح بهترین فرصت و تنها راه غلبه بر این کنجکاوی و هیجان خواهد بود. از این رو در کوتاه ترین زمان ممکن به اتفاق همکارم «لیلا رهنما» بار سفر بستیم و به سوی کویر راه افتادیم. روز نخست سفر را به بازدید از مدارس تحت پوشش شهر جیرفت اختصاص دادیم و روز دوم به پیش دبستانی «باغ ستاره‌ها» در روستای هوکرد رسیدیم.

«مژده پلاشی» با لباس محلی به استقبال‌مان آمد. وارد حیاط که شدیم، باقی افراد را نیز در همان لباس‌ها یافتیم. لباس‌هایی رنگارنگ و چشم‌اندازی که به گفته اهالی مختص مناطق اسلام‌آباد، رودبار ، کهنوج و نوجان است. پخش صدای موسیقی محلی و آهنگ «گیس‌گل» که حکایت‌گر عشق چوپان و دختر کدخداست، فضا را موزون و مترنم کرده بود. حکایت «گیس گل» درون‌مایه‌هایی مشترک با داستان «قورباغه و غریبه» دارد. کدخدا، چوپان را بیگانه می‌پندارد و حاضر نیست با ازدواج دخترش – گیس‌گل – با او موافقت کند. اما چوپان نوازنده‌ی نی است و همین کافی است تا او و گیس‌گل با زبان نی با یک‌دیگر سخن بگویند.

در هرگوشه‌ای از حیاط یک برنامه‌ی محلی در حال اجرا است: مادربزرگ در حال پختن نان محلی بنام «تیری» است و در گوشه ای دیگر با ابزاری بنام «جلک» نخ ریسیده می‌شود و در کنجی دیگر ، گندم‌ها به آسیاب سنگی سپرده شده است.

کشک محلی بنام «اسفندقه» به روش سنتی در حال تهیه است و فردی نیز مشغول «پته دوزی» است . در این بین اما، سیاه‌چادری در وسط حیاط خودنمایی می‌کند. سیاه چادری که به گفته‌ی «مژده پلاشی» مختص عشایر استان کرمان است.

سفر از هلند تا هوکرد

داخل سیاه‌چادر مزین به گل سرخ اسفندقه و وسایل دست‌دوزی‌شده‌ای همچون: خورجین، چادرشب، پرده گل سرخ و… است که هر یک قدمتی دست کم، پنجاه ساله دارند. تفنگ های دولول در دست مردان روستا، حکایت از وجود روح سلحشوری در میان این مردمان دارد. بوی غذای محلی چون کشک بادمجان، کشک کدو، شلک، سمسل، چنگمان، حلوا، نان محلی، آش رشته و… مهار اشتها را از دست می‌رباید و مشک پوستی محتوی دوغ، اشتها را به بازی فرا می‌خواند.

تن‌پوش نمدین چوپان در این فضای گرم، اما یادآور سرمای کویر است. در چنین فضایی است که کودکان گرد «مژده پلاشی» حلقه می‌زنند و گوش به بلندخوانی داستان «قورباغه و غریبه» می‌سپارند.

داخل سیاه‌چادر مزین به گل سرخ اسفندقه و وسایل دست‌دوزی‌شده‌ای همچون: خورجین، چادرشب، پرده گل سرخ و... است که هر یک قدمتی دست کم، پنجاه ساله دارند. تفنگ های دولول در دست مردان روستا، حکایت از وجود روح سلحشوری در میان این مردمان دارد. بوی غذای محلی چون کشک بادمجان، کشک کدو، شلک، سمسل، چنگمان، حلوا، نان محلی، آش رشته و... مهار اشتها را از دست می‌رباید و مشک پوستی محتوی دوغ، اشتها را به بازی فرا می‌خواند.  تن‌پوش نمدین چوپان در این فضای گرم، اما یادآور سرمای کویر است. در چنین فضایی است که کودکان گرد «مژده پلاشی» حلقه می‌زنند و گوش به بلندخوانی داستان «قورباغه و غریبه» می‌سپارند.

سفر از هلند تا هوکرد

این همه اما، ابتکار معلم بیست و پنج ساله کویر است. «مژده پلاشی» با این طرح ابداعی اعضای خانواده و خویشاوندان‌اش را به امداد فراخواند تا فرهنگ کویر را در یک‌جا جمع کنند. او با این طرح ابداعی نشان داد که کارشناسی پژوهش‌گری علوم اجتماعی قبائی برازنده قامت اوست.

وی با سابقه ای دو ساله در برنامه‌ی «با من بخوان» این برنامه را با همکاری خانواده و خویشاوندان‌اش تدارک دید تا مفهوم «غریبه» را در این منطقه از کشور که دارای فرهنگ و طوایف مختلف است به نمایش بگذارد.

این معلم جوان توانست مفاهیمی ‌انتزاعی همچون دگرپذیری، تفاوت‌های فرهنگی و… را با خلق موقعیت‌های انضمامی ‌و عینی برای کودکان فهم‌پذیر و قابل درک نماید. او به نقش کتاب و بلندخوانی آن در زندگی کودکان واقف بود. چندان که توانست کتاب را به زندگی آن‌ها پیوند بزند و از این طریق ارزش‌های زندگی را در ذهن و ضمیر آن‌ها ماندگار کند.

او موفق شد، معنای داستان «قورباغه و غریبه» را در گوشه ای از دل کویر و در فضایی به گستره یک چادرسیاه، بگستراند و از نیت نویسنده هلندی‌اش رمز گشایی کند.

او در مدتی کوتاه توانست ما را که «غریبه» بودیم، بدل به آشنایانی کند که شیفته‌ی فرهنگ هوکرد جیرفت و مردمان بی‌نظیرش هستند.

سفر-هلند-هوکرد

سفر-هلند-هوکرد

سفر-هلند-هوکرد

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *