ابتدا پنجره کلاس را باز کردیم و در مورد هوای آن روز پرسیدیم. کودکان گفتند ابری است. بعد پرسیدیم که وقتی هوا ابری باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ بچه‌ها گفتند وقتی ابری باشد رعد و برق می‌زند و باران و برف می‌آید.

بعد تخته‌ی نمایش را به کلاس بردیم و کودکان گفتند می‌خواهیم فیلم ببینیم. یکی از کودکان اشاره به پنجره‌ی نمایش کرد چون قبلا یک جایی دیگر نمایش مثل ‌آن را دیده بود. با استفاده از آن نمایش یک روز بارانی توسط خود کودکان اجرا شد که خیلی برای کودکان لذت‌بخش بود.

یکی از کودکان گفت اگر باران زیاد ببارد سیل می‌آید و خانه‌های مردم را می‌برد.

یکی از کودکان گفت: ما یک بار بیرون رفته بودیم و داشتیم جوجه درست می‌کردیم که باران آمد و رفتیم زیر درخت نشستیم.

یکی هم گفت: ما یک چتر خریدیم که وقتی باران ببارد از آن استفاده کنیم.

بعد داستانک بلندخوانی شد در رابطه با متن داستانک سوالاتی پرسیده شد. کودکان همذات‌پنداری خوبی داشتند. بعد از آن شعر مربوطه با ماسک‌ها پشت صحنه رفت و اجرا شد.

سپس بازی تعادل انجام شد.

بعد صدای باران را با یک انگشت  از آرام شروع کردند و تا باران تند پنج انگشت با دست زدن اجرا کردند.

تسهیلگران: نعمتی، راشدی/ایشانی، عبدالله زاده

محل اجرا: مهد باران و شاپرک، انجمن آموزشی حمایتی کودکان محمودآباد شهرری (خانه فرهنگ)، تهران

بیشتر بخوانید: