کودکان با دیدن اولین تصویر کتاب که رنگ روباه سبز بود گفتند: که روباه این رنگی نیست بعد رنگ‌های دیگری گفته شد بالاخره رنگ روباه مشخص شد نارنجی با بعضی قسمت‌ها مشکی!  با بلندخوانی صفحات کتاب کودکان اسم شکل‌هایی را که می‌دیدند را گفتند: ( غذا، محل زندگی،رنگ ) و علاقه نشان می‌دادند به رفتن به صفحه بعدی برای دیدن تصویری دیگر چون هیچ کدام از حیوانات رنگ خودشان نبودند و این برایشان جالب بود.

آن‌ها رنگ‌های حیوانات را تقریباً حدس می‌زدند. وقتی خاله قورباغه رنگ‌ها را اشتباه می‌گفت: بچه‌ها گفتند: که چشم‌های خاله ضعیف است و باید عینک بزند و دلایلی برای ضعف چشمان خاله ارائه دادند ( از نزدیک تلویزیون نگاه کرده، دستانش که آلوده بوده را به  چشمانش زده  با موبایل زیاد بازی کرده، کودکان از خاطرات خود از رفتن به چشم‌پزشکی و سنجش کلاس اولی‌ها تعریف کردند توصیه‌هایی که دکتر به آن‌ها گفته بود ( خواب کافی، غذاهای مفید و توصیه‌هایی  که به خاله قورباغه کرده بودند) گفتند و خندیدند.

کودکانی هم که عینک داشتند خوشحال بودند که می‌توانند به‌خوبی ببینند مخصوصاً که رنگ عینک را خودشان انتخاب کرده بودند. کودکان به زیبایی چشمان همکلاسی‌های خود اشاره کردند.

کودکان خاله قورباغه را از نزدیک دیده بودند در شهرستان‌ها که روی جلبک‌ها می‌نشیند و طرز تهیه غذای او را آموزش دیدیم و صدا و راه رفتن آن را اجرا کردند.

شعر پروانه‌ی قشنگی را که قبلاً آموزش‌دیده بودند را با دیدن  پروانه زمزمه کردند کاردستی روباه در رنگ‌های مختلف و در چند گروه درست کردیم و بعضی از کودکان نقاشی حیوانات موردعلاقه‌شان را کشیدند.

مربی: طاهره علی‌قلی مهربان کتاب

محل اجرا: موسسه آوای ماندگار، مولوی، تهران

بیشتر بخوانید: