امروز کتابخانه در دو نوبت باز بود
نوبت صبح کودکان ۳ تا ۶ سال در کتابخانه حضور داشتند. از بلندخوانی کتاب وقت خواب کوچولوها شروع کردیم. در حین خواندن کتاب، بچهها صداهای داخل کتاب مثل شرشر باران و خروپف را درمیآوردند. در آخر یکی از دخترها به اسم تمنا میگفت: که بچهی داخل کتاب نباید بخوابد، تقصیر خاله پرستو بود که خوابید باید بیدارش کند و داستان تمام نشود و با دستهای کوچکش کودک داخل کتاب را بیدار میکرد.
بعد از بلندخوانی، از کارتهای بینگوی الفبایی استفاده کردیم و از طریق شعرهای پشت کارتها حروف الفبا را به کودکان آموزش دادیم. در پایان کودکان نقاشی کشیدند و بازی کردند.
در نوبت عصر دخترهای ۷ تا ۱۲ سال به کتابخانه آمدند. امروز بلندخوانی و داستاننویسی برنامه کتابخانه بود.
کتاب غازی که نمیخواست غاز باشد را کردیم. قبل از خواندن کتاب از دخترها پرسیدم چرا غاز نمیخواهد غاز باشد؟ هر کدام استدلال خود را در این مورد بیان کردند که البته استدلالهایشان هم شنیدنی بود. بعد از خواندن کتاب هم یکی از دخترها که اتفاقاً خصوصیتی بسیار پررنگ دارد و این است که همیشه حس برتریطلبی دارد و از کلمهی ((من)) بسیار استفاده میکند، گفت: من خودم را خیلی دوست دارم و نمیخواهم شبیه کسی دیگر باشم و خودش هم گفت: که خودبزرگبین هستم.
از بقیه دخترها پرسیدم که دوست دارند جای چه کسی باشند و هرکدام نظرات متفاوتی داشتند.
بعد از بلندخوانی دخترها ادامه داستان جلسه قبلشان را نوشتند و تصویرگری کردند و بعد از داستاننویسی کمی در حیاط کتابخانه بازی کردند.
در آخر هم کتابهای امانتی را تحویل داده و دوباره کتاب به امانت بردند.
مربیان: خواهران احمدی
محل اجرا:کتابخانه با من بخوان مرکزی، سرپل ذهاب، کرمانشاه
بیشتر بخوانید: