قبل از بلندخوانی: راجب به نویسنده و تصویرگر کتاب با بچهها صحبت کردیم و گفتم که تصویرگر نقاش کدام کتابهای دیگر هم هست. بعد راجع به اینکه رویا چیست و فراتر از رویا چه مفهومی میتونه داشته باشه گفتوگو کردیم.
شروع کردم به خواندن کتاب و اولش فکر میکردن پسرک با زنبور یا گربه درگیره، ولی بعد فهمیدن خواهرشه و از مهارت دوچرخه سواریش و کارهایی که میکرد تعجب کردند. راجع به کلیسا و اینکه بعد از مردن به چیزی (مثلا اسکلت) نیاز داریم یا نه حرف زدیم. کتاب که تموم شد پرسیدم پسر چرا با خواهرش ملاقات کرد؟ گفتن چون دلتنگش بود.
بعد پرسیدم که خواهرش چرا آمد به رویایش؟ گفتند لابد میخواست به پدر و مادرش پیغام بدهد که دیگه زیاد غمگین نباشند.