مراحل: ابتدا برای شروع کار موسیقی توپ سفیدم را برای کودکان پخش نمودیم و آن را به همراه کودکان تکرار کردیم. در حین تکرار شعر و تمرین آن از توپ هم استفاده کردیم و کودکان با آن بازی میکردند. بعد از بازی و پایان موسیقی به کودکان تمساح را که نشانگر واک “ت” بود را نشان دادیم و از آنها پرسیدیم که آن چه هست و شبیه کدام یک از حروف الفباهایی است که تاکنون آموختهاید که آنها بلافاصله واک “ب” و “پ” نشان دادند. سپس واک “ت” را به کودکان معرفی کردیم و مثالهای مربوط به آن را برای کودکان بیان کردیم. از جمله: تاپ – توپ- توت فرنگی- تفنگ- تمساح- ترازو و … که کودکان هم مطابق معمول یاری میکردند. بعد از آن دربارهی ویژگیهای تمساح هم برای کودکان توضیحاتی دادیم. در مرحله بعد شعر واک “ت” را با کودکان تکرار و تمرین کردیم. سپس داستانک” آقا موشه و توت فرنگی” را برای کودکان بلندخوانی نمودیم. کودکان هم با دقت به آن گوش دادند. آنها زمان صحبت درباره مزههای شاه توت، توت و توت فرنگی از داستان تاثیر گرفته و مزههای آن را به خاطر میآوردند. حتی بعد از بلندخوانی همهشان میگفتند که توت فرنگی خیلی خوشمزه است و ما هم آن را خیلی دوست داریم. بعد از بلندخوانی پیرامون متن سوال در نمودیم. از جمله: ۱- چه میوههایی در داستان ذکر شده بود؟ ۲- مزه ی هر کدام چطوری بود؟
کودکان هم به سوالات ما به درستی پاسخ دادند. بعد از پرسش و پاسخ پیرامون متن، فعالیتی که در نظر گرفته بودیم را انجام دادیم.
فعالیت شیفت صبح: در شیفت صبح هم به کودکان کاربرگهای با رنگ مشکی دادیم و با کمک رنگ انگشتی و کف پای کودکان روی کاربرگها تصویر تراکتور را نقش انداختیم. کودکان زمان کامل شدن نقاشیشان خیلی ذوق زده شده بودند. برای آنها تازگی داشت که میشود با کف پای انسانها هم طرحهای را ایجاد کرد. آنها از فعالیت مورد نظر بسیار خرسند بودند و هر کدام تصویر تراکتور خودش را به دیگری نشان میداد و میگفت: این کف پای من است. فعالیت تغییر خوبی برای کلاس روحیه کودکان بود.
فعالیت شیفت عصر: در شیفت عصر به کودکان ظرف یکبار مصرف، نخ کاموا و نی دادیم و به آنها آموزش دادیم تا ترازو درست کنند. سپس آنها هم به صورت گروهی با کمک هم ترازو درست کردند. قابل توجه است که کودکان بعد از کامل شدن کاردستیشان خیلی خوشحال بودند و هر کدام بلند داد میزدند که هندوانه، سیب زمینی، پیاز و… میفروشند. ضمنا آنها زمان صحبت درباره توت فرنگی به یکی از بچهها که هر روز توت فرنگی میآورد اشاره کردند. یکی از کودکان هم زمان صحبت دربارهی تمساح خاطره تعریف کرد. وی گفت که در تلگرام یک مرد را دیده است که به استخر میپرد و آنجا تمساح دنبال میکند و در آخر همسرش او را نجات میدهد. کودکان دربارهی تمساح خاطرات مشابهی داشتند که از نظر من قابل ذکر نیست. زمان صحبت درباره مثال تنور یکی از کودکان گفت که در دهاتشان مادربزرگش تنور دارد و با تنورهای نانوایی اینجا فرق دارد. او گفت هر وقت به دهات میروند مادربزرگش نان درست میکنند. یکی از کودکان هم به تنور نانوایی اشاره کرد و گفت نان لواش تنوری ندارد و با دستگاه درست میشود. در شیفت صبح هم کودکان دربارهی درخت توتهای حیاطشان حرف میزدند و میگفتند که زمان توت خوری نزدیک است و با خانوادهشان برای خوردن توت بیرون میروند.
مربیان: شریفی مقدم، عبدا... زاده، راشدی، فصیحی