مراحل: ابتدا برای آمادگی ذهن کودکان و انس گرفتن آنان با موضوع درس کاردستی هواپیما که به صورت قطعات جدا توسط مربیان آماده شده بود را به کودکان دادیم تا آن را مونتاژ کنند. بعد از اینکه کودکان آن را سرهم کردند و شکل کامل هواپیما را دیدند از آنها درباره آن سوال پرسیدیم و پیرامون آن گفتوگو کردیم و به این صورت بحث را به موضوع کلاس که آموزش واک “ه” بود رساندیم.
سپس واک “ه” را به کودکان معرفی کردیم و چگونگی تلفظ آن را به کودکان آموختیم. بعد از آن با کودکان شعر واک “ه” را تمرین کردیم. قابل ذکر است از آنها معنی واژه ناخدا که در شعر آمده بود را هم پرسیدیم که کودکان آن را بلد نبودند. ما مربیان به آنها توضیح دادیم که ناخدا کسی است که کشتی را هدایت میکند و کسی هم که هواپیما را هدایت میکند را خلبان میگوییم.
سپس به کودکان کاردستی هیولا که با جعبه دستمال کاغذی درست کرده بودیم را نشان دادیم و از آنها خواستیم تا حدس بزنند چه هست که کودکان بعد از حدسهای مختلف به واژهی هیولا رسیدند.
سپس واژه هشت پا را با توجه به کاردستی شیفت صبح برای کودکان مثال زدیم که این مثال عاملی شد تا یکی از کودکان درباره هشت پا خاطرهی جالبی تعریف کند. او اشاره کرد که در یک برنامهای دیده است که یک گوریل با یک هشت پا جنجال داشت و در آخر گوریل هشت پا را له میکند ولی میفهمد که آن هشت پا نبوده و ماکارانی بوده است. او آنقدر این خاطره را جالب تعریف میکرد که تمام فضای کلاس ساکت بود و همه به او توجه میکردند و بازتاب احساسات در چهره کودکان نمایان بود.
بعد از آن برای کودکان مثالهای مختلف از جمله هزارپا، هندوانه، هویج و … آوردیم. همچنین کودکان به صورت خودکار با مربیان همکاری میکردند و مثال میآوردند. حتی یکی از کودکان مثال “هل” را زد که این واژه برای اکثر کودکان غریب است. یکی از آنها هم واژه هلیکوپتر را بیان کرد.
در مرحله بعد برای کودکان داستانک”تو را دوست دارم به اندازه یک قاچ هندوانه” را بلندخوانی کردیم که همه کودکان به دلیل پیش زمینه قبل از بلندخوانی با دقت زیاد گوش میدادند. علاوه بر آن سلیس بودن و زیبایی متن، داستانک را برای کودکان دلپذیر کرده بود. آنها با دقت به داستانک گوش میدادند و تمام مدت حالات یک مستمع کنجکاو در چهرهشان نمودار بود. هنگام بلندخوانی خیلی خوب با شخصیتهای داستان همذات پنداری میکردند. حتی وقتی صحبت از هندوانه بود آن حس خوش مزه و خوشرنگ بودنش را درک میکردند. حتی یکی از آنها اشاره کرد که دهانش آب افتاده است و دلش هندوانه میخواهد. بعد از بلندخوانی از کودکان سوالاتی محور متن داستانک پرسیدیم از جمله:
۱-شبهایی که ماه و مهتاب نبود چه میشد؟
۲-چرا کاکاکلاغه هندوانه دوست داشت؟
۳-چه واژههایی در داستانک واک “ه” داشت؟
۴-در تصویر چه میبینید؟
که اکثر کودکان پاسخ سوالات را به درستی بیان کردند و همین تسلط آنها دال بر تمرکز و توجهشان زمان بلندخوانی است.
بعد از بلندخوانی و پرسش و پاسخ پیرامون متن به عنوان فعالیت بعد از بلندخوانی به کودکان توضیح دادیم تا اشکالی که در مقواهای رنگی از قبل آماده کرده بودیم را برش بزنند. سپس با همکاری هم از شکلهای برش زده هواپیما درست کردیم. کودکان بعد از فعالیت کلاسی خیلی ذوق زده شده بودند و مدام هواپیماهاشان را در هوا حرکت میدادند و بازی میکردند. به دلیل این واکنش آنها را دوباره به صورت نیم دایره نشاندیم و از آنها سوال پرسیدیم که دوست دارند با هواپیمای خودشان به کجا پرواز کنند؟ پاسخ بیشتر کودکان به این سوال سفر به مشهد،کربلا و …بود. ولی یکی از آنها میگفت دوست دارد با این هواپیما به باغ عامر برود و از زیباییهایی که در آن باغ دیده بود خیلی تعریف میکرد که مربیان را تحت تاثیر قرار داد. در آخر هم برای کودکان چیستان خواندیم و آنها حدس میزدند.
قابل ذکر است که کودکان با واژه هفتتیر آشنایی نداشتند و ما مربیان برای آنها توضیح دادیم که همان اسلحه یا تفنگ است که هفت فشنگ میخورد. هم چنین ازکودکان درباره خوب و بد بودن آن هم سوال پرسیدیم که جواب دادند خیلی وسیله بدی است و باعث جنگ و کشتار میشود.
مربیان: عبدا… زاده، راشدی، فصیحی