امروز، روز پرکاری بود. در نوبت صبح، یک کارگاه برای پسران ۷ تا ۱۰ سال و در نوبت بعدازظهر، سه کارگاه برای دختران ۷ تا ۱۰ سال، دختران نوجوان و آواورزی برای سنین ۳ تا ۶ سال برگزار کردیم. در نوبت صبح، نخست خانم یاشار با ترانهای کودکانه، بچهها را تن آرامی دادند و همگی پرانرژی شدیم. سپس، کتاب «سنجابهای آتشپاره» را برای پسرها بلندخوانی کردیم که بسیار از آن لذت بردند. برای فعالیت به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول به ساخت پرنده به صورت ماسک مشغول شدند که البته فقط نوک پرنده را توانستند درست کنند و گروه دوم، جای دانه برای پرندهها ساختند.
در نوبت بعدازظهر، مجدداً خانم یاشار با ترانهی دیگری بچهها را تن آرامی دادند. پس از آن، خانم معصومی کتاب «روزی که مداد شمعیها دست از کار کشیدند» را بلندخوانی کردند. سپس، از بچهها خواستند تا هرکدام یکی از مداد رنگیها بشوند و حرف دلشان را بزنند. یکی از بچهها گفت: مداد طوسی را گم کردهام و هر شب خوابش را میبینم که گریه میکند. اکثراً میگفتند: خیلی خوشحالم که تو با من رنگ میکنی و نقاشیهای زیبا میکشی. سپس، از بچهها خواستیم که نقاشی بکشند و آن را غیر متداول رنگ آمیزی کنند.
پس از آن، دو کارگاه بلندخوانی و آواورزی به صورت هم زمان برگزار کردیم که نوجوانان بسیار از آن استقبال کردند. ابتدا به نظر میرسید که علاقهای به آن ندارند اما کمی بعد، از داستان «شیر کتابخانه» خوششان آمد و از فعالیت درست کردن پوستر قوانین کتابخانه لذت بردند و حتی در مورد برگزاری کارگاههای بعدی، بسیار سؤال کردند. پس از آن، خانم رحمانی کارگاه آواورزی را برگزار کردند. بعد از اتمام آن، بچهها با کمک خانم رحمانی طبق فعالیت کارگاه آواورزی، تصویر بستنی قیفی را نقاشی کردند و آن را با قیچی بریدند.
مربی: خانم یاشار و خانم رحمانی