طبق معمول هر هفته بچهها برای امانت گرفتن کتاب به کتابخانه آمدند و ابتدا کتابهایی که هفته قبل امانتگرفته بودند را تحویل دادند و بعد چنددقیقهای را در خصوص کتابهای که امانتگرفته بودند باهم صحبت کردیم و از آنها پرسیدم که آیا کتابها را برای افراد خانواده خواندید؟ آیا این کتابی که خواندید را دوست داشتند؟؟ نظر خودتان چه بود؟؟….
بعد با بچهها مشورت کردم که چه کتابی برای شما بخوانم؟ و بچهها چند کتاب را پیشنهاد کردند، پرنده قرمز، المر، مرغ سرخ پاکوتاه… که کتاب المر را برای بچهها خواندم.
امروز هم چند کودک دیگر هم همراه با بچهها به کتابخانه آمده بودند و یکی از بچهها هم همراه با کیف خود آمده بود و دوست داشت هرچه سریعتر مدرسه باز شود و بیاید مدرسه.
بعد از خواندن کتاب بچهها کتابهایی که دوست داشتند را امانت گرفتند و ساجده کتاب مرغ سرخ پاکوتاه را در حیاط و زیر سایه درخت برای بچهها خواند.