برای بلندخوانی به کتابخانه رفته بودیم و با بچهها تمرینهای مختلفی را انجام دادیم .
برخلاف نشستهای قبل این بار در ساعات اولیه ورود بچهها به کتابخانه از آنها خواستم به اختیار خود هرکدام کتابی را انتخاب کرده و برای خودشان بخوانند. هرکدام از بچهها کتابی بهدلخواه برداشتند و در گوشهای به خواندن مشغول شدند. بچهها همه با صدای بلند کتاب را برای خود میخواندند، بهگونهای که صداها در هم میپیچید.
بعد از اندک زمانی یکبهیک شروع به اعتراض کردند. ابتدا به آنها در رابطه با نحوه خواندن کتاب در کتابخانه و کنار هم چیزی نگفته بودم تا اینکه بهمرور خودشان متوجه شدند که اگر همه باهم با صدای بلند مطلبی بخوانند درواقع هیچکدام متوجه موضوع موردنظر خود نمیشوند.
پسازآن همه بهآرامی کتاب خود را خواندند و اگر جایی درروند خواندن مشکل داشتند از دوست خود سؤال میپرسیدند. پس از خواندن کتابهایشان از بچهها سؤال کردم که آیا دوست دارند یکی از بچههای بزرگتر کتابی برایشان بلندخوانی کند، که همه موافق بودند.
سپس برگزاری نشست را به یکی از آنها واگذار کردم، اما همزمان برخورد او با بچهها و نحوه خواندن کتاب را زیر نظر گرفتم تا نکات لازم برای بهبود نشستهایی که خود بچهها برگزار میکنند را به ذهن بسپارم. پس از انجام این فعالیت انتخاب کتاب برای بلندخوانی را به اختیار خود بچهها گذاشتم، که درمجموع کتاب داستانکهای نخودی را انتخاب کردند و برایشان بلندخوانی کردم.
پس از پایان برگزاری نشست بلندخوانی، از بچههایی که کتابی به امانت برده و پس از خواندن آن را تحویل داده بودند خواستم خلاصه داستان را برای بقیه بچهها بازگو کنند. که بعضی از آنها از بعضی دیگر در امر خلاصه بیان کردن داستان موفقتر بودند.
دراینبین از بچههای مشتاق دبیرستان دعوت کرده بودم که به جمع بلندخوانی ما بپیوندند تا با نحوه برگزاری نشستها، نحوه برخورد با بچهها و حفظ کلاس آشنا شوند، که از حضور در کلاس راضی بودند و قرار بر این شد در تمام نشستها و کلاسهایی که با بچهها برگزار میکنیم شرکت کرده و با کسب تجربه و اطلاعات خود را برای برگزاری نشستهای بعد آماده کنند.
مربی: محبوبه اخلاصی
محل اجرا: کتابخانه کودک محور سپهر، قاسمآباد، جیرفت
بیشتر بخوانید: