داستانک دوم از کتاب«داستانکهای نخودی»
فعالیت پیش از بلندخوانی:
جلد کتاب را نشان دادم. مشخصات کتاب را باهم خواندیم. درباره مفهوم انتشارات برای بچهها توضیح دادم. تعدادی از بچهها هفته قبل نبودند، با همراهی بچههایی که بودند داستانک یکم را بهصورت قصهگویی برایشان گفتیم. از بچهها پرسیدم فکر میکنید حالا که نخودی آمده روی زمین چهکار میکند؟ بازی میکند تاببازی میکند، جای بزرگ دارد دیگر میتواند بازی کند، موش را پیدا میکند باهم بازی میکنند، با موش طناببازی میکند.
تصویر و عنوان داستانک دوم را که دیدند، پرسیدم فکر میکنید چرا آینهها را میشکند؟ یکی از بچهها گفت: تا حالا خودش را در آینه ندیده میزند میشکند.
فعالیت هنگام بلندخوانی:
مشابه داستانک یکم، بعضی قسمتهای داستانک، مکث کردم تا خود بچهها ادامه دهند. نخودی از سخن اینوآن ناامید… تا رسید به دکان… چه وقتی شمارا از گردونک هندوانه بیرون کردند… بچهها گفتند فکر کرد مثل خودش آش خوردن. هنگامیکه نخودی حرف میزد، نخودیهای در آینه … در این هنگام آینه فروش پیدایش شد… حالا چه میشود؟ عصبانی شده؟، پایش را بلند کرد که…تا نخودی شلوغِ فهمید…
فعالیت پس از بلندخوانی:
چهار گروه دو نفرِ تشکیل شد. به هر گروه یک صفحه مقوایی داده شد. دو گروه، روی صفحه مقواییشان یک ماز از پیش طراحیشده داشتند، قرار شد روی خطوط ماز را کاموا بچسبانند.
دو گروه دیگر، صفحه مقوایی ساده داشتند، یک برگ کاغذ رنگی قهوهای و یک برگ کاغذ سبز را باهم نصف کردند و قرار شد یک درخت درست کنند و سمت چپ صفحه مقوایی بچسبانند. یک برگ کاغذ رنگی آبی هم نصف کردند و قرار شد آینه شکسته درست کنند و سمت راست صفحه بچسبانند.
مازها که تکمیل شد، چند کارت پرسش از کتاب و مقداری جو در اختیار بچهها گذاشته شد. قرار شد از نقطه شروع جو بریزند و به سمت خروجی حرکت کنند، هر جا به علامت سؤال رسیدند، همگروهی از بین کارتها یکی را انتخاب کند و بپرسد(پرسشهایی از مشخصات کتاب و داستانک یکم و دوم)، اگر جواب صحیح بود میتواند به سمت خروجی ادامه دهد و اگر اشتباه بود، بازی او متوقف میشود.
دو گروه دیگر هم که درخت و آینهشان را چسباندند، مسیر بین درخت و آینه دایرههای کوچک کشیده شد. یک نخود چشم و دهان دارد و یک گردو کوچک چشم و دهان و سبیل دار به بچهها داده شد. برای گردو با کاموا مو چسباندند و یک طاس در اختیار هر گروه گذاشته شد و قرار شد هر کس اولین شش را بیاورد نخودی باشد و بازی را شروع کند، طاس را بیاندازد به تعداد شماره طاس روی دایرهها از آینه به سمت درخت حرکت کند و بعد از او آینه فروش طاس بیاندازد و دنبالش برود.
بعدازاین که هرکدام از گروهها چند بار با صفحهشان بازی کردند، صفحهها را باهم عوض کردند بازی دیگر را هم تجربه کردند.
مربی: سپیده قلی پور
محل اجرا: موسسه توانمندسازی مهروماه، فرحزاد، تهران