پیش از خواندن کتاب بابیان عنوان کتاب با بچهها راجع به ترسهایشان صحبت کردیم. بچهها یکییکی تمام چیزهایی که باعث ترسشان میشد را نام بردند. بهطورکلی ترس مشترک بچهها ترس از تاریکی بود. سپس از آنها خواستم راجع به راههای مقابله با ترس خود باهم صحبت کنند. بعضیها که از تاریکی میترسیدند، راهکارشان همراه شدن با بزرگترها در محیطهای تاریک و ترسناک بود. برخی دیگر که از حیوانات بهخصوص سگ ترس داشتند فاصله گرفتن از آن حیوان را راهکار میدانستند. راهکار کسانی که از حشرات میترسیدند استفاده از سم و حشرهکش بود، چراکه در محیط زندگی خود به علت شدت گرما با انواع و اقسام حشرات خطرناک روبهرو هستند، که گاه و بی گاه از محیط خانه سر درمیآورند و کسانی که ترس از آمپول و دکتر داشتند، با خود قرار گذاشته بودند که هیچوقت مریض نشوند.
پس از پایان صحبتهای بچهها از آنها خواستم چیزهایی که باعث ترسشان میشود را نقاشی کنند. هرکدام از بچهها بنا به آنچه در ذهن داشتند عامل ترس خود را نقاشی و سپس رنگآمیزی کردند. اندکی پس از پایان کشیدن نقاشی بچهها به کمک هم جورچین تصویری که در پیوست کتاب آمده بود کنار هم چیدند.
در آخر برای اینکه جذابیت بازی در تاریکی را به بچهها نشان دهم چراغهای کلاس را خاموش کرده و با روشن کردن یک چراغقوه باهم روی دیوار کلاس سایههایی از شکلهای مختلف حیوانات درست کردیم و بچهها همزمان با بازی سایه با دستان خودصدای آن حیوان را تکرار میکردند.
این بازی برای بچههایی که ترس از تاریکی داشتند جالب و هیجانانگیز بود.
مربی: محبوبه اخلاصی
محل اجرا: کتابخانه سپهر، روستای قاسمآباد، جیرفت