جلبتوجه کودکان به طرح روی جلد کتاب که تمساح خوشحالی را نشان میدهد که خوراکی و میوه موردعلاقهاش را میخورد بهصورت نمایش همچنین معرفی نویسنده و مترجم و تصویرگر کتاب با اجرای شخصیت این داستان.
در بلندخوانی کتاب شوق و ذوق کودکان به داستان دوچندان شد، از خیالهای کودکانه تمساح داستان کلی میخندیدند و با درک درست از ترسهای خندهدار تمساح به بقیه داستان گوش میدادند بنابراین از گمانهزنی استفاده کردم تا سطح آگاهی بچهها را بسنجم: به نظر شما چه اتفاقی برای تمساح میافتد؟
بچهها با آرامش و خرسندی مرا مطمئن کردند که قرار نیست اتفاق بدی بیافتد و مسئله مهمی پیش نمیاید!
برای اینکه کودکان با داستان و رویدادهای زندگیشان مشابهتسازی کرده باشند از آنها پرسیدم: تا حالا شده میوهای را بخورید و هستهی آن را قورت داده باشید و خیلی هم ترسیده باشید؟!
جوابهای آنها مثبت و در بعضی موارد اغراقآمیز بود که کلی هم خندیدیم و باهم تصمیم گرفتیم که اگر چنین مشکلی برایمان پیش آمد بهجای ترسیدن و گریه کردن و پنهان شدن، به بزرگتر خود اطلاع بدهیم.
بعدازآن قصه را در راستای فعالیت ریاضی و فعالیت بعد از بلندخوانی ادامه دادیم:
برشهای هندوانههای آمادهشده با یک هسته تا ده هسته را در اختیار بچهها قراردادم تا بهصورت رندم و شانسی بردارند و بعد از آنها سؤال کردم که چه کسی یک قاچ هندوانه با دو هسته دارد؟ و یا …
بچهها با هیجان به این فعالیت ریاضی پرداختند و بچههایی که شمارهی دانههای هندوانهشان مثل هم بود با صدای بلند دانهها را میشمردند و بقیه گوش میدادند و در پایان کلاس هر کودک با یک قاچ هندوانه به خانه برگشت.
مربی: استیلائی
محل اجرا: آوای ماندگار، مولوی، تهران