امروز مردم روستا به استقبال ما آمده بودند و فکر میکردند که برای آنها مواد غذایی، پوشاک و … آوردیم، به آنها گفتم: معلم هستیم و از کرمانشاه آمدیم، یک کیسه برنج و روغن شاید بتواند چند روز فرزندان شمارا سیر کند اما خواندن کتاب یکعمر روح آنها را سیراب میکند.
در مورد اضطراب و عوارضی که بچهها بعد از سیل و زلزله ممکن است به آن دچار شوند نکاتی را برای آنها توضیح دادم، سپس چند راهکار که چگونه میتوانند آنها را آرام کنند تا اثرات این بلایا کمتر شود و همچنین در مورد اینکه یک مادر چه اطلاعاتی را باید به فرزند خود در مورد حریم خصوصی و علائم بلوغ بدهد گفتم، سپس از آنها خواستم که حالا فرزندان خود را بخوانید تا برای آنها داستان بخوانم و با استقبال گرم آنها مواجه شدیم.
بعد از بلندخوانی از والدین و چند نفر از افراد بزرگسال کمک گرفتیم که بتوانیم کتابها را به آنها تحویل بدهیم تا به بچههای دیگر بهصورت برنامهای منظم امانت بدهند .
در آخر هم به همراه بچهها زبالهها را جمع کردیم، هم کاری بچهها در این روستا بسیار عالی بود.
مربیها: مریم کهریزی، نسرین میرزایی
محل اجرا: نورآباد روستای کن خان یعقوب