فعالیت پیش از بلندخوانی:
کاغذ، مداد رنگی، مداد شمعی، پاککن و خط کش در اختیار بچهها گذاشتم.
یک مربع روی تخته کشیدم و از بچهها خواستم مربعی با ابعاد دلخواه روی کاغذشان بکشند.
مرحلهبهمرحله کشیدن طرح هندسی (شکل زیر) داخل این مربع را انجام دادم و برای بچهها توضیح دادم و همراه من کشیدند.
مواردی که برای کشیدن طرح اعلام کردند راهنمایی میخواهند یا سؤال دارند، تکبهتک راهنمایی کردم. سپس به بچهها گفتم: شکلی که در طرحی که کشیدهاند میبینند، بهدلخواه رنگآمیزی کنند. میتوانند خطوطی را که به نظرشان اضافی است پاک کنند یا خطوط جدیدی اضافه کنند.
هنگامیکه بچهها مشغول کشیدن و رنگآمیزی شکلهایشان بودند، جدول اعداد هفته گذشته را مجدد نوشتم.
از بچهها خواستم یکییکی بیایند و یک عدد انتخاب کنند، بگویند ضرب چه اعدادی در هم دیگر است، سپس ببینند آیا بازهم از این عدد در جدول پیدا میکنند؟ ضرب چه اعدادی در هم است؟ متوجه شدند، از بعضی از اعداد دو بار تکرار و از بعضی چهار بار تکرار در جدول داریم.
یکی از بچهها ۱۰۰ را انتخاب کرد، همه گفتند فقط یک ۱۰۰ داریم. بعد از ۸۱ ادامه دادیم به عقب و همه اعدادی که فقط یکی بودند را پیدا کردیم.
چند عدد دیگر به خواست بچهها روی جدول انتخاب کردیم و تکرارشان را دیدیم و بازی را تمام کردیم. (در ادامه فعالیت پیش از بلندخوانی هفته گذشته میخواستم بچهها امکان وجود چند روش برای رسیدن به یک پاسخ را ببینند و پاسخهایی که در جدول ما تنها یک روش برای رسیدن به آنها وجود دارد هم پیدا کنند)
جلد کتاب را به بچهها نشان دادم و خواستم عنوان کتاب را بخوانند، بعضی پاسخها: بعضی بچهها نام نویسنده و تصویرگر را خواندند
طوطی و بهار، طوطی و بهال، بیشتر بچهها گفتند طوطی و بقال. از بچهها پرسیدم چه چیزی در تصویر میبینند؟ طوطی، مردی که در بازار میچرخد، بازار، سفالگری، طوطی گیر افتاده، پرسیدم چرا فکر میکنی گیر افتاده؟ خانهاش را با چوب ساختند… مشخصات کتاب را خواندم.
فعالیت هنگام بلندخوانی:
در تصویر دوصفحهای شهر و بازار از بچهها پرسیدم چه میبینند؟ بازار، خانهها، مسجد، قصر، اینها هم نگهبانهایش هستند، سفال، سگ، اسب، کمی که پیش رفتیم بچهها گفتند: تصاویر کتاب هندسی است، شروع کردند به نام بردن شکلهایی که اجزاء تصاویر را تشکیل میدادند… ریشش متوازیالاضلاع است، دماغش مثلث قائمالزاویه، چشمها دایره، گوشش مربع … پرسیدم چه حیواناتی میبینند؟
پس از «این طوطی به چند است؟» مکث کردم تا بچهها پاسخ بدند… قیمتهایی گفتند… ۲۰۰ تومان… یکمیلیون…قسمتی که کالاها نامبرده میشد، بچهها همزمان با من میخواندند. این کالا… آن کالا.
یکی از بچهها پرسید، لباس کالاست؟ یکی از بچهها گفت: پرنده… پرسیدم به نظرتان پرنده کالا است؟ (پاسخ مستقیم ندادم) کمی درباره کالا و مثالهایی از آن صحبت کردیم. مثالهای کالا در داستان را باهم مرور کردیم. شکر جان در فکر است. برای … برای…مکث کردم تا بچهها همراه من بخوانند. پرسیدم شکر جان کجاست؟ پرواز کرد رفت. این هم بقال است (به تصویر اشاره کردند). در پایان داستان بچهها خواستند تصاویر ابتدایی طوطی را دوباره نشانشان بدهم تا تغییرش را ببینند. کتاب را در اختیارشان گذاشتم که تصاویر را دوباره ببینند و طوطی را پیدا کنند.
فعالیت پس از بلندخوانی:
روی چهار تکه کاغذ نوشتم: شکر جان، کچل جان، بقال، درخت .بچهها در چهار گروه قرار گرفتند و قرار شد، هر گروه یکی از کاغذها را بردارند و آنچه در آن نوشتهشده بسازند تا جلسه آینده با این کاردستیها و ساختن کاردستیهای دیگری از کتاب، نمایش بازی کنیم.
ابتدا تصاویر کتاب را در اختیار هر یک از گروهها گذاشتم، طرح اولیه را هرکدام به روش خودشان استخراج کردند. سپس مشغول ساخت شدند.
مربی: سپیده قلی پور
محل اجرا: مؤسسه توانمندسازی مهروماه، فرحزاد، تهران