امروز کتاب چتر را برای بچهها قصهگویی کردیم کتابی با تصویرپردازی بینظیر.
ابتدای کار زیاد توجه نمیکردند و مداوم در پی بازیگوشی بودند، با بالشت و صندلیها خانهای درست کردیم و داخل شدیم و شروع به داستانپردازی کردیم، برای توجه بیشتر از شمارش حیوانات شروع کردیم و بعد از شخصیت و مکان داستان گفتیم. بعد از بلندخوانی با صندلیها ماشینسواری کردند و ولی نمیدانم این ایده از کجا درآمد که مثلاً تصادف کردند و باید به بیمارستان بروند شماره اورژانس را چندها بار برایشان تکرار کردیم مدام میگفتیم به ۱۱۵زنگ بزنید. پایان خوبی داشت همه خوشحال به مقصد رسیدند.
در نوبت ظهر ۲بار کتاب سه قصه را بلندخوانی کردیم. یکبار بهصورت دوره خوانی بود (۱۰-۱۲سال) از اتم بحث شد. سامیارگفت: بدن ما از میلیونها اتم تشکیلشده. فرق اتم و بمب اتم را گفتیم، از روی نقشه ژاپن را نشان دادیم و از انفجار بمب اتم در ناکازاکی گفتیم. درباره جنگهای اخیر و در جریان منطقه بحث شد. همه به اجماع میگفتند برای به رخ کشیدن قدرت کشورشان هست و رسیدن به قدرت مطلق.
در کتاب واژه ژنرال استفادهشده بود پرسیدیم ولی متأسفانه کسی معنی آن را نمیدانست. ضمیمه کار دیدن فیلمی با موضوع پناهندگی بود.(باز لپتاپ مشکلدار ما معطلی به بار آورد.) درباره کمپ و پناهندگی که در اثر فقر، عوامل اجتماعی، جنگ و…اتفاق میافتاد صحبت کردیم. از آوارگان سوریه صحبت شد بچهها به معنای واقعی پر شدند از ناراحتی و بغض و حس همدردی و نوعدوستی.
فعالیت بعدی کار نجوم بود از پرنورترین ستاره گفتیم، داستانی قدیمی از برساوش را توضیح دادیم. از مجلات برای یادگیری بیشتر بچهها استفاده کردیم. از خوشه دوقلو، برساوش، سال نوری، سرعت نور نیز گفتیم. سال نوری را بر اساس یک دقیقه، یک ساعت، یک سال محاسبه کردیم عدد آنقدر بالابود که ماشینحساب جواب نمیداد و این ذوق و شگفتی بچهها را به همراه داشت.
گروه بعدی(۱۳-۱۶سال) بهمحض ورود از رصد دیشبشان که دب اکبر بود گفتند. درباره دمای ستارهها توضیحاتی داده شد.
کتاب سه قصه را پارسا بلندخوانی کرد، درباره کتاب صحبت کردند خوشبختانه اطلاعاتی مختصر داشتند و پارسا علم صحبت کردند. درباره پیامدهای جنگ و بحرانهای آن صحبتهایی شد قرار شد جلسه بعد فیلم پناهندگی را ببیند.
مربیان: محمد نظری، پروین حقگویی
محل اجرا: کتابخانه با من بخوان، شهرستان جوانرود، کرمانشاه
بیشتر بخوانید: