ابتدا با پرسش و پاسخ دربارهی تصویر جلد کتاب، بلندخوانی را آغاز کردیم.
کودکان معمولاً داستانهای راز آمیز را دوست دارند بنابراین بلندخوانی کتاب را به شیوهی رازآلود اجرا کردم بااینکه در داستان هرگز به حضور سایه اشاره مستقیمی نشده بود اما اطلاعات و دانش کودکان در این مورد جالب بود و بهراحتی در مورد نور، سایه و اینکه خرگوش سیاه همان سایه است برای من صحبت کردند. بنابراین وظیفهی من در اجرا سنگینتر شد و علاوه بر حفظ علاقه به شنیدن داستان همچنان باید رمزآلود بودن داستان را حفظ میکردم بنابراین درزمانی که دو چشم براق در جنگل سیاه و عمیق خرگوش کوچولو را تماشا میکردند کودکان دوباره علاقهمند و درگیر راز آمیز بودن داستان شدند.
در آخر از اینکه خرگوش سیاه باعث فرار گرگ شده بود کلی خوشحال شدند، ولی بازهم به من گفتند: دیدی که سایهاش بود؟!
با توجه به اینکه کودکان تمایل داشتند کتاب دیگری هم خوانده شود، کتاب المر را به فعالیت خودمان اضافه کردیم.
و در مورد رنگها و نمونههای آن در طبیعت صحبت کردیم و چه فعالیتی زیباتر و رنگیتر از المر برای فعالیت پس از بلندخوانی!
دنیای کلاس ما پر بود از المرهای در حال رنگ شدن باسلیقهی زیبای کودکان
مربی: استیلائی
محل اجرا: آوای ماندگار، مولوی، تهران