نوبت صبح
با بچههای زیر ۶ سال شروع کردیم به تمرین خواندن کتاب”دویدم و دویدم”با تکرار و تمرین و بازی که بچهها متن کتاب را حفظ کنند واین کار البته با اشتیاق و اصرار بچهها بود که حفظ کنیم.
بعد چند صفحه اول کتاب”آبی کوچولو و زرد کوچولو”را بلندخوانی کردیم. به بچهها کاغذ و مدادرنگی دادیم که مانند جلد کتاب نقاشی کنند و رنگها را نام ببرند. آتنا که امروز مهمان کتابخانه بود و به زبان فارسی صحبت میکرد وقتی ما به زبان محلی خودمان رنگها را میگفتیم از اوهم میپرسیدم که معادل رنگ را به فارسی برایم بگوید بچهها این بخش را دوست داشتند.
نوبت ظهر
تصمیم داشتیم کتاب”خرگوش کوچولوی ترسو “را بلندخوانی کنیم ولی چون مهمانمان که از کمپین کاغذ زباله نیست آمده بودند فقط به بحث قبل از بلندخوانی رسیدیم. از ترسهایشان گفتند. محمد که درخانواده مذهبی و سنتی زندگی میکند میگفت من فقط از خدا میترسم. رامیار پرسید: چرا؟ گفت: اینکه کار اشتباهی انجام دهم و به جهنم بیافتم. محمدسروش در جواب محمد گفت: خب باید حواست باشد اشتبا نکنی. دیار گفت: خب بعضی وقتها پیش میآید مثلا عصبانی میشوی یا حرف بدی میزنی یا اینکه دزدکی دور ازچشم مادرمان از یخچال چیزی برداریم. این صحبت بچهها ادامه داشت دنیای کوچک و پاکشان آنقدر زیبا بود که دوست داشتم تا ساعتها به حرفهایشان گوش دهم.
خانم عبداللهی از طرف کمپین کاغذ زباله نیست دعوت ما را برای تحویل کاغذهایی که طی دو ماه بچهها در کتابخانه جمعآوری کرده بودند قبول کردند و تشریف آوردند. در ابتدا از کار بچهها تشکر کردند و توضیحات مفصلی راجع به اینکه چقدر به محیطزیست و آیندهشان کمک میکنند دادند. درباره چرخه تولید و مصرف کاغذ و همچنین اینکه این کاغذهای باطله چطور دوباره به چرخه مصرف برمیگردند گفتند. توضیح دادند که به خاطر تولید یک برگ کاغذ ۱۱ بطری آبمعدنی ۱ لیتر نیاز است و خیلی توضیحات مفید دیگر و بچهها خیلی لذت بردند. ۶۸ کیلو ما در کتابخانه کاغذ و کتاب جمعآوری کردیم. درازای هر ۳ کیلو کاغذ یک گلدان گل کاکتوس به بچهها هدیه دادند و البته بچهها کمال همکاری را در وزن کردن و جمعکردن کتابها با ایشان داشتند.
مربی:پروین و ماریه حق گویی
محل اجرا: کتابخانه با من بخوان جوانرود، شهرستان جوانرود، استان کرمانشاه
بیشتر بخوانید:
- فعالیت کتابخانهای، جوانرود، مرداد۹۸
- فعالیت کتابخانهای، سرپل ذهاب، تیر۹۸
- فعالیت کتابخانهای، بهشهر، اردیبهشت ۹۸