وقتی کتاب را مقابل کودکان گرفتیم بعضی از کودکان با دیدن کتاب گفتند: این کتاب را قبلاً در خانه خوانده بودیم و قسمتهایی از داستان کتاب را بازگو کردند و بعضی با دیدن لاکپشتی که روی جلد کتاب بود گفتند: در مورد لاکپشت است.
کتاب را برایشان بلندخوانی کردیم و در حین خواندن از کودکان خواستیم حدس بزنند که فکر میکنید در صفحه بعد کلید کوچولو خود را شبیه چه چیزی تصورمیکند، کودکان کمی درنگ کرده و پاسخ میدادند، مثلاً یکی از آنها میگفت: این دفعه شبیه دایناسور میشود، دیگری میگفت این دفعه شبیه اژدها میشود، یکی گفت: شبیه موش میشود و…
بعد از بلندخوانی از کودکان سؤالهایی پرسیدیم برای مثال سؤال کردیم چرا کلید کوچولو خود را شبیه چیزهای دیگر تصور میکرد پاسخ دادند چون فکر میکرد به هیچ دردی نمیخورد و تابهحال هیچ قفلی را باز نکرده بود.
همچنین از آنها خواستیم مانند کلیدی که شبیه قورباغه شده بود و کنار برکه آواز میخواند، آواز بخوانند.
برای فعالیت آن به هر کودک یک کلید دادیم و از آنها خواستیم با استفاده از این کلید و کاغذ رنگی هر چیز یا حیوانی که دوست دارند درست کنند.
بلندخوانی و فعالیت نوبت عصر مانند نوبت صبح بود.
مربیان: فریده جوزی ومنیژه نصیری وشیفت عصر: وحیده امامی
محل اجرا: کتابخانه آوای ماندگار، مولوی، تهران
بیشتر بخوانید: