نوبت صبح
برای پسرها کتاب یک دقیقه صبر کن را بلندخوانی کردیم.
حین بلندخوانی گلایه میکردند که چرا مادربزرگ آنقدر معطل میکرد؟ برود دیگر تا ببینم چه میشود چقدر صبر کنیم؟
پرسیدیم از داستان چه دستگیرتان شد؟ داستان در مورد چه بود؟ میگفتند حتماً درباره صبر است، اینکه یک دقیقه صبر کنیم، کمی خندیدیم. توضیح دادم آقای کالورا شبیه چه بود گفتند: مردهها، گفتیم: خب مرده از کجا میآید؟ پاسخ دادند: قبر.
گفتیم: پس میخواسته مادربزرگ را کجا ببرد؟ گفتند: آها میخواسته او را بِکشد. میخواسته سرش بِبُرد. فضای بسیار خشمگینی در ذهنشان در مورد مرگ بود.
صحبتهای در مورد اینکه هرکسی که عمرش زیاد شود یا پیر شود ممکن است بمیرد. مانند خیلیها گفتیم مرگ فقط سربریدن و کشتن نیست. مرگ ممکن است خیلی آسان باشد و آدم راحت جانش را بدهد مثل مادربزرگ و پدربزرگها که در پیری میمیرند. توضیح دادیم لازم نیست تا این اندازه باخشم و ترس و نفرت به مرگ نگاه کنید، مرگ یک اتفاق طبیعی است مانند اتفاقهای اطرافمان، همهچیز که مانند فیلمها نیست.
بعد پرسیدم موقع مرگ عزیزانتان چه میکنید که آرام شوید وهمِ بلااستثنا گفتند: گریه میکنیم ک غمِمان کمتر شود.
بعد از بلندخوانی ایده ساخت بازی منچ را به پسرها دادیم. وسایل(کاغذ رنگی،ماژیک،قیچی و چسب) در اختیارشان گذاشتیم و خواستیم با خلاقیت و ذهن خودتان مهرهها و صفحهی آن را بسازید. صفحه بازی و مهرهها را ساختیم و در گروههای چهار نفرِ چند دور کنار همبازی کردیم. جالب اینجا بود که در بازی تقلب نمیکردند و هرکس قصد تقلب را داشت، حق بازی را به او نمیدادند.
نوبت ظهر
از بچهها درباره دوست و انتخاب دوست پرسیدیم. سانیار گفت: من ملاکم برای انتخاب دوست طرز صحبت کردن او است. مختار گفت: من خیلی زود صمیمی میشوم. پرهام گفت: من اول به نوع رفتار و حرف زدن او توجه میکنم. پدرام و هیمن گفتند: سهند بهترین دوست است چون کاری به کار کسی ندارد کمحرف و مؤدب است و سرش به کار خودش است. خوشبختانه همه بچهها در ارتباط برقرار کردن مشکلی نداشتند اما همه یک سؤال مشترک داشتند که چگونه دوست خوب را انتخاب کنند. همین حرفهای خوبی میزد، میگفت: من هیچوقت کسی را که کارهای بدانجام میدهد و ادعای قلدری کند انتخاب نمیکنم باوجودآن همه ادعایی که داشت ولی ملاکهایش خوب بودند و یوسف گفت: من هیچوقت کسی را که حرفهای زشت بزند انتخاب نمیکنم.
برایشان کتاب”جزیره شادی”را بلندخوانی کردم کتابی با تصویرهای عمیق و جالب. بچهها محو تصاویر شده بودند و خودشان را جای شخصیت داستان قرار میدادند.
و همچنین در پایان روز طبق روال چهارشنبهها سعدی خوانی را انجام دادیم.
مربی: پروین و ماریه حق گویی
کتابخانه بامن بخوان جوانرود، استان کرمانشاه
- لینک خرید کتاب یک دقیقه صبر کن
- لینک معرفی کتاب یک دقیقه صبر کن
- لینک خرید کتاب جزیره شادی
- لینک معرفی کتاب جزیره شادی
بیشتر بخوانید:
- بلندخوانی کتابهای دیو سیاه و موش سفید و نویل، جوانرود، مرداد۹۸
- فعالیت کتابخانهای، جوانرود، مرداد۹۸