امروز تعدادی از بچههای گل در کتابخانه حضور داشتند و بعد از کلی بازی و سرگرمی با وسایل، بچهها کتابهایی که به امانت برده بودند را پس آوردند و آنها را در دفتر ثبت امانت ثبت کردم.
بعد از نیم ساعت اول و انجام بعضی کارها، با همکاری بچهها نشست بلندخوانی را تشکیل دادیم و اول اسم کتاب و نام پدیدآورگان آن را به بچهها گفتم. به تماشای کتاب چراغقوه که کتابی تصویری هست نشستیم و درباره آن داستانها درست کردیم و بچهها ورق به ورق کتاب را با توجه به تصاویر با من همکاری میکردند و جانوران و اشیای درون صفحات تاریک کتاب که نمادی از تاریکی شب هست را به من نشان میدادند.
داستان این کتاب دربارهی پسرکی است، که ترس از تاریکی دارد و با برداشتن چراغقوهای به مبارزه با آن میرود و چیزهای قشنگی را در شب میبیند که شاید در طول روز به آن دقت نکرده است.
موضوع و هدف از این کتاب: تاریکی و ترس از آن و راه مبارزه و غلبه بر ترس از تاریکی شب که اکثر بچهها از تاریکی شب میترسند.
برای فعالیت بعد از بلندخوانی نیز از قبل ایدهای را طراحی کردم. با توجه به امکاناتی که در کتابخانه موجود بود یک نمونه از آنها با همکاری بچهها درست کردم و بعدازآن بچهها بهصورت گروهی و با همکاری هم یک نمونه دیگر از این کار را درست کردند و خیلی خوششان آمد و لذت بردند.
مربیان: هدا خاطری و فریبا زارعی
محل اجرا: کتابخانه با من بخوان ریجاب، شهرستان دالاهو، استان کرمانشاه
بیشتر بخوانید:
- بلندخوانی کتاب چگونه میتوان بال شکستهای را درمان کرد، ریجاب، اردیبهشت۹۸
- بلندخوانی کتاب پدرهایی که از کتابخانه به امانت گرفتم، ریجاب، تیر ۹۸