ابتدا بطریهایی که پر از نمک و برنج و… بودند و رویشان با کاغذرنگی پوشانده شده بود جهت اموزش صدا های زیر و بم به کلاس اوردیم. با تکان دادن (محکم و آرام) صدایشان را در آوردیم. بعد از کودکان خواستیم که صدایی در بیاورند که بم باشد. سپس صدایی در بیاورند که زیر باشد. یکی از کودکان گفت: “من بابا میشوم چون صدای من مثل باباها کلفت است.” و دیگری گفت: “من مامان میشوم چون صدای من نازک است.” و نمایش مامان و بابا را اجرا کردند. از کودکان خواستیم که صدای حیواناتی را در بیاورند که نازک و بم باشد. کودکان صدای بم را به گاو اشاره کردند و گفتند که صدای گاو بم است. یکی از مربیان در جواب صدای زیر به کودکان گفت: من حیوانی را میشناسم که گردن دراز دارد و صدایش نازک است. کودکان به زرافه اشاره کردند. مربیان اطلاعاتی از زرافه دادند که بچهزا است، قدش شش متر است و… یکی از کودکان نحوهی آب خوردن زرافه را برای دوستانش به نمایش درآورد و گفت: زرافه وقتی که آب میخورد پاهایش را باز می کند و آب میخورد. یکی از کودکان نیز گفت: زرافه صدا ندارد. مربیان گفتند که نه، زرافه صدا دارد. ولی صدایش خیلی پایین و آرام است.
یکی از کودکان گفت: گردن زرافه دراز است به خاطر اینکه بتواند برگها را از درخت بخورد. در پایان شعر مربوط به درس را به کودکان آموزش دادیم. در حین درست کردن کاردستی همراه کودکان تمرین میکردیم.
بعد روی مقوای زرد با استفاده از اثر دستشان زرافه درست کردند. با مقوای قهوهای نیز خالهای زرافه را درست کردند.
در هنگام برش دادن مقوا متوجه شدیم که مهارت بین چشم و دست و نحوهی قیچی گرفتنشان خیلی بهتر شده است.
در پایان نیز تولد یکی از کودکان بود. مادرش به کلاس آمد و بعد از آماده کردن کلاس، جشن تولد گرفتیم که خیلی به نونهالان خوش گذشت.
تسهیلگران: نعمتی، راشدی/ایشانی، عبدالله زاده
محل اجرا: مهد باران و شاپرک، انجمن آموزشی حمایتی کودکان محمودآباد شهرری (خانه فرهنگ)، تهران