مکان: استان کرمانشاه، شهرستان روانسر، کتابخانه نیایش
نام کتابدار: رخشان سلطانی
تاریخ: ۲۱ بهمن ۹۹
دو هفتهای که گذشت از شلوغترین هفتههای کاری مدرسه بود. با این وجود، گروهی از دانشآموزان علاقمند به نمایش شکل گرفت تا نمایشی را اجرا کنند. این گروه هر روز مشتاقانه به کتابخانه آمدند. یک ساعت زودتر از ساعت موعود حاضر بودند و اغلب یک ساعت دیرتر میرفتند. من فرصت حضور بین کودکان را نداشتم اما شرایط رو مغتنم شمردم تا خود بچهها مدیریت کتابخانه و کارگروهی را به عهده بگیرند. روزهای اول دیدن شرایط ایجاد شده برای روحیه منضبط و کمالگرای من خیلی سخت بود:
بهم ریختگی کتابخونه، خرده کاغذهای قیچی شده، حیف و میل شدن مقواها، طراحی صحنه نه چندان دلچسب و…
اما این فرصت رو به خودم دادم تا فضا رو از چشم آنها ببینم و به اندازهی تواناییهاشون از آنها توقع داشته باشم. به هرحال بدون حضور یک راهنما، انتظاری بیش از این نابهجا بود. در طول این دو هفته، نقشها بارها و بارها بین بچهها تغییر کرد: راوی،عروسکگردان، صداگذار، فیلمبردار.
روز ضبط نمایش مصادف با زادروز پروین دولتآبادی بود و ایشان به بچهها معرفی شد، روز نفسگیری برای بچهها بود. بارها و بارها نمایش ضبط شد تا به نتیجه نسبتا مطلوب رسید.
در پایان بچهها متوجه شدند برگزاری یک نمایش هرچند ساده هم چقدر نیاز به تمرین، توجه به ریزهکاریها و روحیهی تیمی دارد. با این وجود فرصت خوبی بود و گروه تئاتر با همکاری هم نمایش را اجرا کردند.