«اگر چه که پیر وناتوان است اما اینگونه هم با تمام وجود دوستش دارم.»
در بلندخوانی این هفته، بچههای خانه کودک محمود آباد، کتاب داستان «پدر بزرگ» من نوشتهی مارتا آلتس را خواندند: پسرک، پدربزرگی پیر داشت که رفتارش بعضی از مواقع بچهگانه و زمانی هم با ابهت بود. گاهی نوهاش را نمیشناخت گاهی هم با لمس کردنش او را به خاطر میآورد. گاهی تنها و گاهی با بودن نوهاش در کنارش شاد و خندان دیده میشد. اما با تمام کاستیها و کمیهایش نوهاش او را دوست میداشت.
در ابتدا که معلم وارد کلاس شد نمایش پدر بزرگ پیر را با هم اجرا کردند. در پایانِ داستان هم، بچهها کاردستی پدربزرگ را در کنار هم ساختند.
منبع: وبسایت انجمن پویش