مکان: استان کرمانشاه، شهرستان روانسر، کتابخانه نیایش
نام کتابدار: رخشان سلطانی
تاریخ: ۱۴۰۰/۶/۱۳
در تابستانی که رو به اتمام است تعداد زیادی از کودکان تعطیلات تابستانی خود را دور از فضای مجازی شاد و هر آنچه که برای آنها یادآور مدرسه باشد، گذراندند. به آنها حق میدهم چون درس دادن و درس خواندن در این بستر انرژی مضاعفی میگیرد. با این وجود، کتابخانه نیایش در روزهای دوشنبه و چهارشنبه پایگاه اوقات فراغت تعداد کمی از بچهها بود.
نسا، ماری (که با تشویق دخترعمویش ساره عضو کتابخانه شد) ، لاوین، نارین و آیناز میزبان ثابت کتابخانه بودند. گاهی با خواهر و برادرشان به کتابخانه میآمدند و گاهی کتابهایی که به امانت گرفته بودند را در خانه با بچههای فامیل شریک میشدند.
در این میان، دختر دیگری به نام نارین که دانشآموز شیفت مخالف بود و به تازگی کلاس اول را به پایان رسانده بود، علاقه زیادی به کتابخانه نشان داد. وقتی اشتیاق او را برای امانت کتاب دیدم، او را به کتابخانه بردم تا با فضای کتابخانه آشنا شود و کتابی امانت بگیرد.
برخلاف آموزگار که از بهبود روخوانی نارین ناامید شده بود من به نارین کارت عضویت دادم و او هم مشتاقانه یک عکس سه در چهار به من داد تا کارت عضویتش را بگیرد.
نارین، کودکی بسیار خجالتی بود و متوجه شدم که از حضور من یا دیگران در کتابخانه معذب میشود پس دفعات بعد کلید کتابخانه را به خودش دادم تا به تنهایی و آزادانه در فضای کتابخانه وقت بگذراند که خوشبختانه نتیجه خوبی به دنبال داشت و باعث صمیمیت بین ما شد. نارین بااینکه فقط ۸سال دارد اما اشتیاق و مسئولیتپذیری بالایی نسبت به کتاب و کتابخوانی نشان میدهد. در مراجعه آخر او به کتابخانه، دوستش هیرو هم به جمع اعضای کتابخانه ملحق شد و من از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری کودکان نسبت به دوستانشان بسیار لذت میبرم.
در هفتههای اخیر که کارهای دفتری کمتر شد، گاهی تنها و گاهی با کمک کودکان به مهر کردن کتابها پرداختیم. کتابها با برگههای گلاسه، پروسه مهر کردن را کند میکردند.
و در کنار مهر کردن، ۸جلد کتاب که به دلیل نوع صحافی کتاب از جلد جدا شده بود از کتابخانه خارج کردم تا در اسرع وقت به صحافی ببرم چون معتقدم وجود کتابهای این چنینی باعث میشود کودکان نسبت به نگهداری و مراقبت کتابها بیاعتنا شوند.
در نهایت به دفتر ثبت امانت رسیدگی کردم و از کودکان خواسته شد که تا پایان شهریور کتابها را بازگردانند تا همزمان با شروع مِهر، کار ثبت کتابها تمام شود.
در پایان ذکر این نکته را لازم میدانم که شخصا از خواندن کتابها بینهایت لذت میبرم. خصوصا کتابهایی که مستقیما با مهارتهای زندگی و ابراز احساسات در ارتباط باشد مثل وقتی اندوه به دیدارم میآید، با یک فرصت چهکار میتوانم بکنم و امثال آن که در وهله اول برای خود من بسیار آموزنده هستند و قصد دارم که در آینده نزدیک در تدریس درس تفکر و سبک زندگی پایه هفتم و هشتم از آنها استفاده کنم و همچنین آنها را به دیگران معرفی کردم که با استقبال بینظیری روبهرو شد. آموزش ابراز احساسات و مهارتهای زندگی، آموزشی حیاتی در دنیای امروز ماست.