الفباورزی واک ه هشت‌پا

با بچه‌ها در مورد حیوان‌هایی که هر بار در الفباورزی مهمان ما بودند صحبت کردیم و بچه‌ها از روی عکس حیوان‌ها را گفتند. بعد در مورد هشت‌پا صحبت کردیم. ملیکا گفت: که همراه پدر و مادرش به دریا رفتند و کوسه و نهنگ و ماهی دیدند ولی هشت‌پا ندیدند ولی بعد کنار یک کوه وسط دریا تعداد زیادی  هشت‌پا دیدند، پارسا حسینی گفت که همراه پدرش به کرج، کنار دریا رفته بود و آنجا هشت‌پا دیده، محمدرضا در مورد بازوها (پاهای)هشت‌پا صحبت کرد در مورد چسبندگی بازوها صحبت کرد و بعد در مورد جوهر هشت‌پا صحبت کردیم بچه‌ها فکر می‌کردند جوهر سبزرنگ است.

بعد باهم دست روی حنجره‌مان گذاشتیم و واک ه را تلفظ کردیم. بچه‌های یک گروه همه گفتند که ه روشن است و یک گروه هم گفتند خاموش است و بعد باهم مثال‌هایی از واک ه زدیم و بعد دو نوع همزن را به بچه‌ها نشان دادم و باهم هندوانه و تخم‌مرغ را هم زدیم  بچه‌ها همزن برقی را خیلی دوست داشتند و تک‌تک با همزن کارکردند و اینکه محمدرضا خواست که تخم‌مرغ را بشکند ولی ترسید و این کار را نکرد و پارسا حسینی و حلیمه تخم‌مرغ‌ها را شکستند. با بازی ریتمیک شعر هشت‌پا را خواندیم محمدرضا حرکات را خیلی سریع انجام می‌داد و با بقیه هماهنگی نداشت.

در مورد هوا با بچه‌ها صحبت کردم، بچه‌ها هوا را خیلی خوب می‌شناختند لامعه گفت: هوا رنگ همه‌ی چیزهاست. محمدرضا گفت: چون کولر روشن است هوا وارد اتاق می‌شود و بعد که پرسیدم اگر کولر نباشد آیا هوا وارد اتاق نمی‌شود محمدرضا گفت: شیشه یک مقدار شکسته، پس هوا وارد اتاق می‌شود. پارسا گفت: برای اینکه هوا را ببینیم باید با هواپیما به آسمان بریم، بعد به‌وسیله سرنگ و لیوان هوا را نشان دادم  سرنگ را باز کردیم  و از هوا پر کردیم و داخل لیوان آب خالی کردیم و حباب ساخته شد و بچه‌ها امتحان کردند و با فوت کردن در شلنگ روی صورت  هوا را حس کردیم.

کتاب بلندخوانی شد و سؤالاتی پرسیده شد و در آخر بازی هفت‌سنگ را داشتیم، ستایش این بازی را بلد بود و کلی ابراز خوشحالی کرد.

مربی: آزاده غلامی

محل اجرا: کانون نوید زندگی کوشا

بیشتر بخوانید: