کتاب آواورزی داستانک پنجم
برای شروع اول از کودکان در مورد الاغ سؤالهایی پرسیدیم مثلاً چه کسی الاغ از نزدیک دیده است که یکی از کودکان گفت: من در شهرستان سوار الاغ شدم. پرسیدیم الاغ چه رنگی است گفتند: سفید، قهوهای
بعد داستانک را برایشان خواندیم و بعد از بلندخوانی به پرسش و پاسخ پرداختیم. از کودکان پرسیدیم سیبیلک رفت تا به کجا رسید که کودکان گفتند: به آب رسید و نام چشمه را یادشان نمیآمد برای همین دوباره خط اول داستانک را برایشان خواندم که یادشان بیاید. از آنها پرسیدیم جلوی الاغ چه میبینند گفتند: علف یا پرسیدیم زنبور به سیبیلک نزدیکتر است یا به الاغ گفتند: به سیبیلک.
برای فعالیت آن الگوی الاغ را که روی مقوا کشیده بودیم به کودکان دادیم تا دور آن را قیچی کنند و همچنین چشم و گوشهایش را بچسبانند و الاغ درست کنند.
بلندخوانی و فعالیت نوبت عصر مانند نوبت صبح بود با این تفاوت که برای فعالیت نوبت عصر الگوی دیگری از الاغ در نظر گرفتیم.
مربیان: فریده جوزی، منیژه نصیری، زینب بابایی
محل اجرا: کتابخانه آوای ماندگار، شوش