استان خوزستان، شهرستان شوشتر گوریه، ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۰

محل اجرا: کتابخانه کودک محور

نام مربی: آمنه پورتقی

نام کتاب: دوچرخه‌سواری خانم آرمیتاژ 

گزارش کار از زبان مربی:

هوا بارانی بود و مسیر خانه‌مان از کتابخانه خیلی دور است، وقتی رسیدم، فاطمه دختر آرام و خوش‌ذوق با پدربزرگش  جلو درب کتابخانه ایستاده بودند، فاطمه بادیدن من به طرفم دوید و با هم به کتابخانه رفتیم. فاطمه کتاب‌هایی که به امانت برده بود را به من داد و کتاب آقای ببر، وحشی می‌شود را برایم توضیح داد و گفت ببر کت و شلوارش را درآورد و در استخر شنا کرد. سپس مختار و ریهام و جنات به جمع ما پیوستند، بعد از کمی بازی تصمیم گرفتم که کتاب دوچرخه‌سواری خانم آرمیتاژ را بلندخوانی کنم، چون کتاب را چند بار خوانده بودم، میدانستم تصویر باران درکتاب هست بچه‌ها با اشتیاق بالشتک‌ها را چیدند. قبل از شروع کتاب فاطمه به بچه‌ها گفت دوچرخه بوق دارد. سپس شروع به بلندخوانی کردم، ریهام گفت دختر خاله‌ام دوچرخه دارد، دوباره فاطمه گفت فردا قرار است به همراه پدرم بروم و دوچرخه بخرم.

سپس درباره‌ی آب وهوای مختلف صحبت کردیم و نقاشی هوای بارانی را کشیدیم، چون بچه‌ها عاشق نقاشی هستند.