بلندخوانی کتاب نقطه در دهدشت
برای بچههای مسجد کتاب “نقطه” را خواندم.
تجربیات اسماعیل آذرینژاد از بلندخوانی کتاب نقطه با کودکان شهرستان دهدشت را در ادامه بخوانید:
برای بچههای مسجد کتاب “نقطه” را خواندم.
کتاب در مورد پسری است که نمیتوانست نقاشی بکشد و علاقهای نداشت. اما معلم از او خواست هرچه میتواند بکشد. پسر هم با بیهدفی یک نقطه کشید. معلم خیلی تعریف کرد و از او خواست پای نقطه را امضاء کند. هفتهی بعد که دانشآموز به کلاس آمد، دید نقطه او قاب گرفته شده و بالای اتاق نصب شده است. دانشآموز اعتماد به نفس پیدا کرد و نقاشیهای بیشتری کشید و در نهایت یک نمایشگاه زد. در نمایشگاه با کودکی مواجه شد که اظهار ناامیدی میکرد که نمیتواند نقاشی کند. پسرک به شیوهی معلماش از این کودک خواست یک خط بکشد و….
داستان که تمام شد، گفتگو کردیم.
مرحلهی اول: بچهها سوالاتشان را مطرح کردند.
مرحلهی دوم: روی یک سوال متمرکز شدند.
«چرا آقای معلم نقاشی رو به دیوار قاب کرد؟» بچهها با هم گفتوگو کردند و در جواب این سوال برای هم استدلال میآوردند.
مرحله سوم: از آنها پرسیدم «تا حالا شده به این شیوه از کسی حمایت کنید و امید بدهید؟»
هرکس خاطرهای گفت. مثلا گفتند: «در فوتبال از کسی که دروازهبانیاش خوب نبوده تعریف کردم» یا «از کسی که درساش خوب نبوده تمجید کردم.» و…
هدف این فعالیت این بود بچهها یاد بگیرند از یکدیگر حمایت کنند. نقش و تاثیر حمایت و امیددهی را بفهمند، بچههایی که اغلب در ارتباطهاشان، از هم ایراد میگیرند و همدیگر را مسخره میکنند.
مرحله چهارم: به ویژگیهای معلم اشاره کردند برای هر ویژگی یک دلیل از متن کتاب آوردند.
اسماعیل آذری نژاد
۲۸ فروردین ۱۳۹۶
لینک این پست در کانال تلگرام با من بخوان: +
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.