وقتی کتاب را آوردیم تا برای بچهها بخوانیم بعضی گفتند ما این کتاب را به خانه برده و خواندهایم پرسیدیم داستانش در مورد چه بود، گفتند: درباره المر که خودش را رنگ میکرد.
کتاب را برایشان خواندیم و در حین خواندن بچهها قسمتهایی از داستان را حدس میزدند و سؤالهایی میپرسیدیم برای مثال پرسیدیم چرا المر با فیلهای دیگر فرق داشت جواب دادند چون رنگارنگ بود و رنگهای گوناگون المر را نام بردند. پرسیدیم: المر خود را با چه چیزی رنگ کرد، گفتند: با انگور، تمشک، توت.
یکی از کودکان گفت: من در افغانستان شاتوت خورده بودم.
تصویر فیلها را وقتی همه خواب بودند و المر خودش را رنگ کرده بود به کودکان نشان داده و پرسیدیم فکر میکنید کدامیک المر است کودکان همه المر را نشان دادند پرسیدیم از کجا فهمیدید گفتند چون چشمهایش باز است.
پرسیدیم جشن فیلها چه جشنی بود گفتند: قرار شد همه فیلها خود را رنگارنگ کنند و المر هم خودش را رنگ فیل کند.
تصویر جشن گرفتن فیلها را مقابل کودکان گرفتیم و از آنها پرسیدیم اگر الآن باران بیاید چه اتفاقی میافتد گفتند: همه فیلها رنگشان برمیگردد و المر هم دوباره رنگارنگ میشود.
برای فعالیت آن نقاشی المر را که خانه، خانه بود و در هر خانه عددی نوشتهشده بود به آنها دادیم تا خانه هر عدد را که روی تن المر بود به یکرنگ درآورند و آن را مثل المر رنگارنگ کنند.
بلندخوانی و فعالیت نوبت عصر مانند نوبت صبح بود.
مربیان: فریده جوزی و منیژه نصیری
بیشتر بخوانید: