امروز کتاب داستان قورباغه و آواز پرنده را برای بچه‌های پیش‌دبستان بلندخوانی کردم سؤالاتی در مورد تصویر جلد کتاب از بچه‌ها پرسیدم مثلاً تصویر چه چیزی را می‌بینید؟ پاسخ دادند قورباغه.

گفتم چه چیزی در دستش دارد؟ گفتند: برگ، گل

گفتم: چه احساسی دارد؟ گفتند: خوشحال

کتاب را برایشان معرفی کردم. نویسنده و مترجم را معرفی کردم.

هنگام بلندخوانی دقت می‌کردند بعضی از بچه‌ها که بهتر حرف می‌زدند به سؤالات پاسخ می‌دادند و بعضی فقط نگاه می‌کردند وقتی پرسیدم سیب رسیده به چه سیبی می‌گویند؟ پاسخ دادند سیبی که قرمز است یا وقتی پرسیدم قورباغه آرام و قرار نداشت یعنی چه؟ پاسخ درست نمی‌دادند کلمه را معنی کردم. پرسیدم چرا قورباغه وقتی پیش خوک آمد آرام و قرار نداشت؟ پاسخ دادند چون درختی پر از سیب‌های رسیده پیداکرده بود بعضی گفتند: کلاغ پیداکرده چون اسمش را هنوز نمی‌دانستند از روی تصویر کتاب حدس زدن که نشان از حافظه تصویری قوی آن‌ها بود پس از بلندخوانی و اتفاقاتی که در داستان افتاده بود چیزی ناراحتم کرد این بود که وقتی پرسیدم آیا بچه‌ها شما کسی را ازدست‌داده‌اید؟ بعضی از بچه‌ها گفتند: پدربزرگ بعضی گفتند: مادربزرگ یا عمو…

پسربچه کوچکی که اسمش عماد بود گفت آقا اجازه دیروز برادر کوچکم در بیمارستان مرد ما هم چالش کردیم مثل توکا ولی بر چهره‌اش لبخند بود انگار ناراحت نبود و این مسئله را قبول کرده بود. خیلی ناراحت شدم ولی به روی خودم نیاوردم.

بچه‌ها واقعاً دل‌پاکی دارند و به‌راحتی غم و غصه را فراموش می‌کنند با تمام کوچکی‌شان به آدم درس زندگی می‌دهند.

زندگی با تمام سختی‌ها و تلخی‌ها ادامه دارد.

برای فعالیت بعد از بلندخوانی نمایش داستان قورباغه می‌ترسد توسط بچه‌ها را اجرا کردیم. بچه‌ها با دیدن هر یک از شخصیت‌ها می‌خاستند آن نقش را بازی کنند هنگام روایت داستان با دقت داستان را با نگاه کردن به پرده نمایش دنبال می‌کردند و هنگام ترس قورباغه یا اردک از صداها و اشباح ترس در چهره‌شان نمایان بود.

وقتی قورباغه از ترس در آغوش اردک قرار گرفت بعضی خندیدند. بازیگران نقش‌ها که بچه‌ها بودند جملات متن را به‌خوبی بیان می‌کردند و صداهای خش‌خش و یا هنگام در زدن را به‌خوبی اجرا می‌کردند حرکات شخصیت‌ها را به زیبایی به نمایش گذاشتند داستان به‌صورت تکه‌تکه توسط گروه‌ها اجرا شد و بیشتر بچه‌ها در نقش‌ها شرکت کردند. نمایش برای بچه‌ها جذاب و همراه با لذت بود شور و شوق وصف‌ناپذیری بود.

مربی: کیوان نعمتی

محل اجرا: دبستان فلسطین دشتوک، سراوان

بیشتر بخوانید: