کارگاه امروز برای گروه سنی ۳ تا ۶ سال بود که در دو نوبت برگزار شد. در نوبت اول، مانند همیشه کارگاه را با شعر سلام سلام آغاز کردیم. پس از آن، بچهها خواندن شعر آقا موشه را درخواست کردند. سپس کمی در مورد پدربزرگها و مادربزرگها صحبت کردم و گفتم که دیروز روز سالمند بود و بعد از آنها پرسیدم آیا معنی سالمند را میدانند؟ و بچهها نیز در مورد پدربزرگ و مادربزرگ خود صحبت کردند. احمد گفت: مادربزرگ من در افغانستان زندگی میکند و پدرم هر روز، عکسم را برایش میفرستد ولی به دلیل مشکل مالی نمیتوانیم به دیدنش برویم.
سپس کتاب «پدر بزرگ من» که کتابی ساده و پرمفهوم بود را بلندخوانی کردیم و بعد بچهها آن را تصویرخوانی کردند. بعد از خواندن کتاب، باهم قرار گذاشتیم تا در اولین فرصت به دیدار پدربزرگ و مادربزرگ خود برویم. سپس با هم چند بازی مختلف انجام دادیم و بعد برای نقاشی کشیدن به اتاق فعالیت رفتیم.
در نوبت بعدازظهر، خانم رحمانی، کارگاه بلندخوانی را طبق روال کارگاه نوبت صبح برای بچهها برگزار کردند و علاوه بر فعالیتهای کارگاه قبل، با کمک کتاب «عروسکهای انگشتی» نمایش اجرا کردند.
مربی: خانمها، ریحانه رحمانی و فرناز فرخی
عنوان فعالیت: بلندخوانی کتاب «پدر بزرگ من» در روز سالمند و اجرای نمایش با کتاب «عروسکهای انگشتی» در کتابخانه صدرالواعظین خوانسار