فعالیت قبل از بلندخوانی:
با مرتب کردن کلاس شروع کردیم و بعد از احوالپرسی شروع به بلندخوانی قسمت (گوش بال، میمول جان) کردم.
فعالیت حین بلندخوانی:
با چند پرسش شروع کردم.
گوش بال چند تا گوش دارد؟ ۲تا
در کنار خرگوش چه میبینید؟ هویج
اندازه قد کدامیکی بلندتر است؟ هویج. اگر گوش بال گوشهایش را بالا ببرد هماندازه میشوند. با بچهها راجع بهجای زندگی و نوع غذا خرگوشها گفتوگو شد. یکی از بچهها میگفت ما یک خرگوش داشتیم خیلی تند میدوید و فرار میکرد. به این نتیجه رسیده بود که خرگوشها حرکت سریع دارند.
(میمول جان) راجع به شغل مهندسی، کارهایی که انجام میدهند ابزارهایشان باهم گفتوگو کردیم. راجع به محل زندگی و نوع غذا میمونها همصحبت شد. موقع که من متن کتاب را میخواندم میمول جان ۲دست۲پاِ و۱دم دارد بچهها با انگشت دستشان نشان میدادند. پرسش شد در دست میمول جان چه میبینید؟ آلبالو
میمول جان چه چیزی را میخواهد از درخت بکند؟ گلابی
کدامیک کوچکتر و کدام بزرگتر است؟ بزرگتر گلابی و کوچکتر آلبالو.
فعالیت بعد از بلندخوانی:
تمام بچهها یکرنگ انتخاب کردند و به همان رنگ اندازه قد هر یک را گرفتم و هر کی میدانست که کدام رنگ و اندازه قد مربوط به چه کسی است. هر بچه اندازه قد خود را میشناخت و میدید و برایشان خوشایند بود. راجع به بلندترین و کوتاهترین قد صحبت شد. با نخ کاموا اندازه قد هر یک از بچهها را گرفتم و برایشان دادم. بعد فعالیت شماره ورزی را انجام دادیم. اعداد ۱تا۱۰
بچهها را به دو گروه تقسیم کردم. از هر گروه ۱نفر به شکل مسابقه این فعالیت را انجام دادند. برایشان جالب و پرهیجان بود. به هر کودک ۵عدد دادم و گفتم که نقطهها را بشمارد و عدد مربوط به آن را رویش بگذارد و نشست بلندخوانی بعد از مرتب کردن کلاس به پایان رسید.
مربی: سمیرا رسولی
محل اجرا: موسسه توانمندسازی مهر و ماه، فرحزاد
بیشتر بخوانید:
لولوپی+۰
در این جلسه بچهها ساخت عروسکها را ادامه دادند و بیشترشان تمام کردند به جز دو تا. امروز فکری به ذهنم رسید که به جای استفاده از چوب یا نی برای پایهی عروسک، از مقواهایی که باریک و بلند بودند استفاده کنند و با تا کردن آن، دستهی عروسک را بسازند. دست ورزی خوبی بود. به بچههایی که کارشان را تمام میکردند، کاغذهای چاپ شدهی کتاب کارورزی داده میشد که خطوط (لوحهها) را بکشند و تمرین کنند و تمام بچهها دوست داشتند که تصویر این صفحه که عکس یک صورتک بود را نیز رنگ کنند.
اتفاق خوبی که این جلسه بیشتر به آن پرداخته شد این که بچهها به هم در تمام کردن عروسکها کمک کنند. وقتی سرم شلوغ شد و بچههای بیشتری از من کمک میخواستند، سوال کردم که میخواهی به […] کمک کنی؟ بیشتر بچهها قبول میکردند و یکی از بچهها نپذیرفت. بعد با مقدمهای راجع به این که بچهها ببینیم عروسکهای شما توی داستان کتاب امروز قرار است چه کاری انجام دهند؟ امروز چه اتفاقی میافتد؟ و بعد داستانک ۱ خوانده شد.
در آخر هم بچهها به روال جلسات گذشته کلاس را تمییز و مرتب کردند. همچنین کتابهایی را که به امانت برده بودند، برگرداندند. البته دو یا سه نفر از بچهها کتابهایی را که دو هفته پیشتر به امانت برده بودند، هنوز نیاوردهاند و میگفتند که گم شده است. کسانی که کتابشان را برگردانده بودند، کتاب جدیدی را بردند که ثبت گردید.
مربی: مریم آقایی
محل اجرا: موسسه توانمندسازی مهروماه، فرحزاد
داستانکهای سه و چهار خوانده شدند. پس از خواندن داستانک چهار در مورد کوچک شدن اجسامی که از دور دیده میشوند گفتوگو کردیم. از پنجره ساختمانهایی را که در دور دیده میشدند با دست اندازه گرفتیم و در مورد اندازهی این ساختمانها از نزدیک صحبت کردیم.
برای این نشست مفهوم مجموعهها را برای کار با کودکان در نظر گرفته بودم. ابتدا با چند تکه نخ کاموا منحنیهای باز و بسته را مرور کردیم و در نهایت سه شکل بسته با نخها روی میز کشیدم. به بچهها گفتم درون یک شکل برای مدادهای آبی است، درون یک شکل برای مدادهای بلند و درون شکل دیگر برای مدادهای نوکتیز. تعدادی مداد رنگی را روی یک صندلی ریختم و از هر یک به نوبت میخواستم بین مدادها بگردد و یک مداد بیاورد و در دایرهی مربوط به خود بگذارد. این که هر کس چه جور مدادی بیاورد را به طور تصادفی و پراکنده تعیین کردم. پس از این که تعدادی مداد درون هر شکل قرار داده شد. مدادهایی را که دو مشخصه را داشتند برمیداشتم و از بچهها میپرسیدم به نظر شما این مداد در چه مجموعهی دیگری میتواند باشد. برای نمونه مدادی آبی که نوکتیز هم بود.
پسازاین که کودکان متوجه شدند بعضی مدادها ممکن است خصوصیات دو مجموعه را داشته باشند، با تغییر شکل نخها فضای مشترکی بین دو مجموعه ایجاد کردم و مدادی که هم آبی بود و هم نوکتیز در این فضای مشترک گذاشتم. به همین ترتیب با پرسش از کودکان مدادهای دیگری که دو ویژگی را داشتند را در فضاهای مشترک بین مجموعهها گذاشتیم. پسازآن از بچهها میخواستم که بین مدادها، مدادهایی با دو ویژگی را پیدا کنند و به مجموعه اضافه کنند، برای نمونه مدادی که بلند باشد و نوکتیز هم باشد.
پسازآن کمی در مورد مجموعهها و ویژگیهای مشترک اعضای مجموعه توضیحاتی ساده برایشان دادم.
سپس همهی مدادهای رنگی را خالی کردم و ظرفهای خالی را به گروههای دوتایی از کودکان دادم تا مدادهای همرنگ (یا بارنگهای نزدیک به هم) را جدا و دستهبندی کنند.
بخش پایان کلاس نیز نقاشی و کاردستی آزاد بود.
مربی: هورزاد عطاری
محل اجرا: موسسه توانمندسازی مهر و ماه، فرحزاد