دانشآموزی داریم که کمشنواست. ولی شوخطبع است و بیشتر مواقع باعث خوشحالی معلم و همکلاسیهایش میشد. اما یک روز ناراحت بود و صحبت نمیکرد. وقتی علت را جویا شدیم یکی از بچههای مدرسه او را صدا زده بود “کوتک”. (به کسی که نمیشنود به زبان زابلی می گویند کوت).
کتاب المر را بلندخوانی کردم. ضمن بلندخوانی از بچهها پرسیدم: پیر یعنی چه؟ جوان یعنی چه؟ پاسخ دادند: به کسی که مویش سفید است پیر میگویند. به کسی که کوچک است جوان میگویند.
و پرسیدم: چرا المر را همه دوست داشتند؟ گفتند: چون خوشحال بود و رنگارنگ بود.
سوال کردم: وقتی المر رفت چه مشکلی پیش آمد؟ چیزی نگفتند.
بعد از بلندخوانی با سرهای بطری که در طول یک هفته جمعآوری کرده بودند یک فیل رنگارنگ درست کردند.
بچهها عاشق کتابهای المر هستند وهر وقت به کتابخانه میآیند کتابهای المر را انتخاب میکنند و امانت میبرند.
مربی: محمد آذریان
محل اجرا: مدرسه عبدالرحمن جر، روستای حاج عبدالله، بنجار، سیستان و بلوچستان