مکان: تهران
نام کتابخانه: موسسه ندای ماندگار
مربیان: منیژه نصیری، فریده جوزی، ستاره آزادبخت
نام کتاب: کاکا کلاغه، زبان برای رنجاندن نیست
تاریخ: ۲ اسفندماه ۱۴۰۰
تعداد: ۱۸ نفر
مادران در کلاس حاضر شدند و راجب اینکه عملکرد کودکانشان ضعیف است با آنها صحبت کردیم بعضی از مادران گفتند که بخاطر مشکلاتی که درخانواده دارند نمیتوانند خیلی با کودکان خود تمرین کنند برخی دیگر گفتند که کودکانشان در خانه به خوبی میتوانند رنگ و اعداد را تشخیص دهند.
به مادران گفتیم که روزانه حداقل نیم ساعت وقت برای کودکانشان بگذارند و با آنها کار کنند.
برخی گفتند که ما بیسواد هستیم ونمیتوانیم با کودکان خود چیزی یاد بدهیم گفتیم کتاب را برایشان تصویرخوانی کنند، رنگها را به کودکانشان بگویند. سپس شکل واکهایی که قبلا آموزش داده شده بود را به مادران نشان دادیم بعضی از مادران میدانستند که چه واکی هست بعضی دیگر اصلا نمیدانستند.
با معرفی کتاب چیستانی و تصویر از هر واک جداگانه چند چیستان خواندیم که جواب آنها: پروانه،پاپیون و پلیکان میشد، مادران اسم پلیکان را نمیدانستند با اینکه تصویر را به آنها نشان دادیم و چون آنها جواب را نمیدانستند خودمان جواب چیستان را گفتیم.
از مادران پرسیدیم که واک (پ) روشن است یا خاموش ابتدا گفتند روشن سپس باز تکرار کردند و گفتند خاموش است گفتیم کلماتی را بگویند که واک (پ) دارند گفتند: پدر، پسر، پریسا و……
شعر واک را همراه با ریتم با مادران خواندیم سپس تصویر داستانک را به مادران نشان دادیم و گفتیم که بگویند پینهدوز کدام است یکی از مادران گفت که به پینهدوز میگویند کفشدوزک.
داستانک را خواندیم و گفتیم کلماتی که در داستانک واک (پ) داشتند را بگویند که گفتند: پسته، پنیر، پروانه، پینهدوز.
چند کلمه به مادران گفتیم که آن را بخش کنند.
واک (م) نیز همین آموزشهایی که برای واک (پ) انجام دادیم را به مادران گفتیم.
زمانی که کلاس مادر و نوزاد و خواندن با خانواده تمام شد کودکان مهد به همراه مربیان نشستند و خانم دباغ کتاب زبان برای رنجاندن نیست را برای کودکان و مربیان خواند و هر صفحه را همراه لذت جالبی برای کودکان میخواند و کودکان را با خود همراه میکرد که خیلی لذت بردند و از خانم دباغ خواستند دوباره کتاب را برایشان بخواند.
خانم دباغ از کودکان پرسید که این کلمات و جملاتی که ما میگوییم از چه چیزی به وجود آمده است که جواب دادند، الفبا.
یک بخش از کتاب راجب کلمات محبتآمیز بود که هرکدام از کودکان کلمهای را گفتند:مانند دوستت دارم، حالت خوبه و…. را گفتند، بخش دیگر در مورد کلمات ناراحتکننده بود که باز کودکان کلماتی گفتند، خانم دباغ از کودکان پرسید زمانی که کلمات محبتآمیز بهشان گفته شد چه حسی داشتند،گفتند خوشحال شدهاند.
باز پرسیدند زمانی که کلمات ناراحت کننده گفته شد چه احساسی داشتند، گفتند که ترسیدهاند و غمگین شدهاند.
همچنین راجب کتاب مطالب جالب و آموزنده زیادی گفتند.