خانه مادر و کودک ناصرخسرو اصفهان و دختران بازمانده از تحصیل
«خانه مادر و کودک ناصرخسرو» در منطقه ملکشهر واقع در شمال غربی اصفهان، یکی از مراکزی است که انجمن دوستداران ادبیات کودکان و نوجوانان اصفهان راهاندازی کرده است تا مادران و کودکان ساکن «محله عربها» را که بهطور عمده مهاجران افغانستانی هستند در این منطقه حاشیه شهر اصفهان تحت پوشش فرهنگی قرار دهد.
یکی از فعالیتهای این مرکز فراهم کردن امکان تحصیل برای کودکان بازمانده از تحصیل بهویژه دختران و زنان جوان است. این برنامهای است که انجمن با همیاری موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان در چارچوب برنامه با من بخوان با تاکید بر رویکرد تقویت سواد پایه از راه ادبیات به پیش میبرد. در گفتوگو با نهضت قریشی نژاد عضو هیئتمدیره انجمن و از بنیانگذاران خانه مادر و کودک ناصرخسرو سبب توجه به این گروه از کودکان بهویژه دختران بازمانده از تحصیل این منطقه را جویا شدیم. پرسیدیم که چه شد انجمن به یاری این گروه از کودکان شتافته است. او میگوید: خیلی ساده بگویم. فقر و بیپناهی مردم این منطقه، کودکان فراموششده آنها، آمار بالای بیسوادی زنان و کودکان ما را به این محله کشاند. اینجا ۸۰ درصد از پدرها، کارگر فاضلاب یا کارگر ساختمانی هستند. در بسیاری از خانوادهها پدر معتاد است؛ به سرکار نمیرود یا پول کارگریاش را صرف مواد مخدر میکند. اغلب پسرها مدرسه را رها نموده کار میکنند تا خرج خانه را بدهند. شاید تعداد معتادها بیشتر هم باشد اما در این حد آشکار میکنند و بسیاری خجالت میکشند و نمیگویند.
بیشتر زنها در این منطقه کار میکنند از گلچینی و شلغم چینی در مزارع اطراف تا کارگری در خانهها. در چنین شرایطی خانوادهها توجه چندانی به تحصیل فرزندانشان ندارند و آنها که توجه بیشتری به آینده بچههایشان دارند، اولویت را به تحصیل پسران میدهند و همیشه دختران هستند که وقتی پول نیست قربانی میشوند و به مدرسه نمیروند. انجمن «خانه مادر و کودک ناصرخسرو» را به یاری زنان و مردان نیکوکار در این منطقه راهاندازی کرد تا به کودکان محروم خدمات فرهنگی و آموزشی رایگان ارائه کند.
- چرا تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در این منطقه بالاست؟
قریشی نژاد پاسخ میدهد که بین کودکانی که به مدرسه نمیروند ۸۰ درصد به سبب عدم توانایی در پرداخت شهریه، کودکانشان را به مدرسه نمیفرستند. ۱۰ درصد به سبب پر بودن مدرسه محله و عدم توانایی پرداخت هزینه سرویس برای مدرسههای دورتر. ۱۰ درصد بقیه یا تازه از افغانستان آمدهاند یا وقتی آمدهاند سنشان جوری بوده که مدرسه ثبتنامشان نکرده است.
- و شما اکنون چند کودک را تحت پوشش قرار دادهاید؟
در این منطقه خانوادهها پرجمعیت هستند. هر زن و شوهر دستکم ۵ فرزند دارند. شرایط فرهنگی برای کودکان بهویژه دختران اسفناک است. ما اکنون نزدیک به ۱۰۰ زن و کودک بازمانده از تحصیل را در مقاطع مختلف پیشدبستانی، دبستان و دبیرستان نامنویسی کرده و آموزش میدهیم.
- از او پرسیدیم که شما چه روشی را برای آموزش این گروه کودکان آغاز کردهاید و چرا؟
من روش آموزش خلاق را برای سوادآموزی این کودکان برگزیدم. با کتابهای الفباورزی با کاکاکلاغه و فارسیآموز نخودی و شمارورزی لولوپی از راه ادبیات. چون در سالهای گذشته تأثیر و نقش آنها را در یادگیری مهارتهای سواد در بین نوسوادان تجربه کردهام. سال گذشته نتوانستیم به کودکان بازمانده از تحصیل کتاب بدهیم و این نکته منفی و بازدارنده در کار ما بود؛ اما امسال به کمک مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و پشتیبانی انسانهایی شریف توانستیم به همه نوآموزان کتاب بدهیم که در روند یادگیری آنها نقش بهسزایی داشته است.
شاید هیچ هنرمندی نتواند شوق و شادمانی این کودکان را در کلام و تصویر بازتاب دهد و چشمان قدرشناس و سرشار از مهربانیشان را ترسیم کند. کودکانی که هیچوقت کتابی نداشتهاند که مال خودشان باشد. یا با خواهر بزرگتر در خانه بودهاند و یا در مزرعه گل و شلغم ناظر کار مادرانشان با کمرهای خمیده. آن روز موقعی که میرفتند انگار در کیسههایشان گنج داشتند. در نگاهشان شادی موج میزد و حالتی از اعتمادبهنفس. آنها مهم بهحساب آمده بودند. قادر به توصیف آنچه موقع رفتن در حالتهایشان میدیدم نیستم، فقط میتوانم بگویم احساساتم فضای زندگی را گشادهتر و آینده را خیلی بهتر میدید.
- آیا کلاسهای سوادآموزی شما فقط ویژه کودکان است؟
قریشی نژاد که سالها تجربه سوادآموزی دارد، میگوید: در ملک شهر زنان جوانی هستند که گویا «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» از اول زندگیشان در کار بودهاند تا آنها را در محرومیت نگه دارند و نگذارند از فرهنگ و روابط انسانی خوب برخوردار شوند. حالا با آمدن در این کلاسها دارند سواد میآموزند. از کتابخانه «با من بخوان» که در این مرکز راهاندازی شده است، استفاده می کنند، اعتمادبهنفس پیدا کردهاند، میدانند که میتوانند با آگاهی زندگیشان را تغییر دهند. کمتر انسانی است که پای درد دل آنها بنشیند و از این همه رنج و محرومیت بغض به گلو نیاورد.
باید از پشتیبانهای مالی برنامه «با من بخوان» که کمک میکنند تا ذرهای از درد و رنج این مردم کاسته و افق روشنتری از زندگی در برابرشان گشوده شود، سپاسگزار بود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.