روز جهانی کتاب و کتاب‌خوانی

امروز در ۲ گروه از بچه‌ها پرسیدم چه کتابی را دوست دارید؟ چه کتاب‌هایی را مربی‌ها یا خودتان خوانده‌اید و از خواندن آن لذت بردید؟

پارمیس گفت: من کتاب لودی را دوست دارم. مهسا گفت: آن کتابی که اردکِ از تخم درآمد و دنبال مادرش می‌گشت !امیرمحمد از سی‌بی‌لک تعریف می‌کرد. ریحانه شجاعی از مرغ سرخ پاکوتاه می‌گفت که می‌رفت گندم بکارد. یگانه از خاطره امانت گرفتن کتاب‌های خاله فیروزه می‌گفت که به زبان انگلیسی بود و از تصویر آن‌که خیلی قدیمی بود می‌گفت که یکی از شخصیت‌های آن راپانزل بود. رامتین از قصه پامچال می‌گفت که آب کم بود و همه در جستجوی آب بودند. محمدرضا و ریحانه اکبری از نخودی می‌گفتند و نیلوفر هم از سی‌بی‌لک.

سپس به آن‌ها گفتم: که بچه‌ها ما باید مواظب کتاب‌ها باشیم. در همین حین مهسا و یگانه گفتند که کتاب‌ها نباید زیر پایمان بمانند چون زخمی شده و می‌میرند. در تایم دوم سمیه تمایلی به انجام فعالیت نداشت و می‌گفت من می‌خواهم خمیربازی کنم. به او خمیر دادم، ولی به‌محض شروع کار من گفت می‌خواهم فعالیت را انجام دهم.

از آن‌ها خواستم  که برای خود یک کتاب داستان درست کنند و هرکدام قصه خود را بگویند تا برایشان بنویسم. پارمیس گفت: خاله پس ما تصویرگر هستیم! به او گفتم تصویرگر یعنی چه؟ گفت کسی که تصویر کتاب را درست می‌کند. برایم خیلی جالب بود. سپس هرکدام با وسایل موجود کتابشان را تکمیل کردند.

بیشتر بخوانید: